آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

مروری بر بدترین فیلم‌های سال ۲۰۲۴

 

وقتی پای ارزیابی آثار هنری به‌میان می‌آید، ممکن است نام «بهترین‌ها» بیشتر در ذهن مخاطبان بنشیند. اما واقعیت این است که برای رسیدن به ارزیابی همه‌جانبه و درست، لازم است نیم‌نگاهی به لیست «بدترین‌ها» یا «نه چندان خوب‌ها» هم داشته باشیم. چه‌بسا این مسئله به ما کمک کند که به یک چشم‌انداز کلی از سینما در سالی که گذشته است، برسیم. لیست پیش رو، بدترین فیلم‌های سال 2024 به نقل از سایت ورایتی را به ما نشان می‌دهد. فیلم‌هایی که به‌گفته منتقدان، طبق هرسال بیشتر در ژانر وحشت و کمدی‌اند. این فیلم‌های چیز چندانی برای عرضه کردن ندارند و بیش از آنکه باعث وحشت یا خنده مخاطب شوند، او را با لحظاتی ملال‌آور روبه‌رو می‌کنند. 

   استخردار
در صدر این لیست، فیلم «استخردار» به کارگردانی کریس پاین، بازیگر آمریکایی است که به‌نظر می‌رسد در اولین تجربه کارگردانی خود چندان موفق عمل نکرده است. این فیلم که در ژانر کمدی و معمایی است، داستان مرد بسیار معمولی اهل لس‌آنجلس را روایت می‌کند که روز‌هایش را صرف مراقبت از یک استخر می‌کند. در این بین، او ناگهان به اسرار یک معامله تجاری دست پیدا می‌کند که باعث آشکار شدن حقیقتی پنهان درباره شهرش می‌شود. آنچه درباره این فیلم گفته شده، این است که با اثری پوچ و بی‌سروته مواجهیم که وقایع و موضوعات بی‌ربط را به یکدیگر چفت‌وبست کرده است. 

   شایعات
می‌گویند هر سری یک عقلی دارد، اما فیلم «شایعات» به ما نشان می‌دهد که سه کارگردان با همکاری یکدیگر موفق نشدند فیلمی قابل‌قبول را تولید کنند و این ضرب‌المثل همیشه درست نیست. داستان این فیلم که ملغمه‌ای از ژانر کمدی، درام و ترسناک است، از این قرار است که رؤسای هفت اقتصاد برتر دنیا، در حین آماده کردن بیانیه‌ای در مورد بحرانی جهانی، ناگهان در جنگل گم و با ماجرا‌ها و خطرات دهشتناکی روبه‌رو می‌شوند. منتقدان درباره این فیلم که کیت بلانشت در آن نقش‌آفرینی کرده است، چنین گفته‌اند که کاراکتر‌ها به شکل خسته‌کننده و افراطی‌ای با یکدیگر صحبت می‌کنند و این فیلم نه یک طنز سیاسی، بلکه یک شکنجه‌ طنزآمیز است. 

   ریگان
همان‌طور که از نامش پیداست، این فیلم داستان زندگی رونالد ریگان، چهلمین رئیس‌جمهور آمریکاست. با نگاهی به نظرات منتقدان متوجه می‌شویم کارگردان فیلم یک چهره‌ به دور از واقعیت و تحریف‌شده از او ارائه کرده که در زمان داغ بودن تنور انتخابات آمریکا و به نفع دونالد ترامپ، روی پرده سینما‌ها رفت. ریگانی که در این فیلم به تصویر کشیده می‌شود، ریگانی است که در شخصیتش هیچ تضاد و تناقضی وجود ندارد و یک ابرقهرمان است، بنابراین فیلم ریگان در بهترین حالت یک تیزر تبلیغاتی دو ساعت و 15 دقیقه‌ای است که به خورد مخاطبان داده می‌شود.
   پایان
فیلم چهارمی که در لیست قرار دارد، قصه یک خانواده ثروتمند را بازگو می‌کند که با گذشت دو دهه از پایان جهان، در یک پناهگاه زیرزمینی زندگی می‌کنند که درحال حاضر تبدیل به خانه‌ای مجلل شده است. هر آنچه در اطراف آن‌هاست نابود شده و پسر خانواده تاکنون بیرون از این چهارچوب را ندیده است. در این بین، دختر جوانی با حضور ناگهانی و غیرمنتظره‌اش، آرامش زندگی خانواده را مختل می‌کند. این فیلم که در ژانر فانتزی و موزیکال است، طبق نظر برخی منتقدان، فیلمی است که بیش از حد ذهنی است و در زندان خیالات کارگردان می‌گذرد؛ به شکلی که هیچ راهی به جایی نمی‌برد. 

   لیزا فرنکشتاین
براساس نظر منتقدان، فیلم لیزا فرنکشتاین کمدی ترسناک است که همچون قوطی نوشابه‌ای است که به‌مدت یک روز باز شده و بدون استفاده مانده است. همین‌قدر بی‌مزه و بی‌خاصیت! فرنکشتاین سرگذشت دختر نوجوانی را نشان می‌دهد که دلباخته پسری می‌شود. تا مدت کوتاهی همه‌چیز خوب است تا اینکه او با واقعیت هولناکی روبه‌رو می‌شود و آن واقعیت از این قرار است که معشوق او یک مرده متحرک است. این فیلم به‌نوعی برتری طبقه متوسط و پست بودن حاشیه‌نشینان را القا می‌کند که به‌نظر می‌رسد یک طرح بیش از حد پیچیده برای برنامه‌های کمدی شنبه‌شب است تا یک فیلم سینمایی. 

   مرد سگی
ششمین اثر نه‌چندان خوبی که در سال 2024 تولید شده، فیلم «مرد سگی» است. این فیلم فرانسوی که در ژانر جنایی، درام و هیجان‌انگیز است، به مدت یک ساعت و 51 دقیقه داستان زندگی پسری به نام داگلاس را به‌تصویر می‌کشد که از زندگی ناامید شده و از هرجهت به بن‌بست رسیده است. او که توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، عشق و امید را در سگ‌هایش جست‌وجو می‌کند و تنها دلخوشی او همین موجوداتند. طبق دیدگاه منتقدان، اینکه بازیگر اصلی فیلم در نقش یک‌ضدقهرمان بسیار جسور ظاهر شده امر پسندیده‌ای است، اما فیلم مرد سگی بیشتر نسخه درجه سه از فیلم «جوکر» است که ارزش چندانی ندارد. 

   تله‌موش
«تله‌موش» هفتمین فیلمی است که در لیست بدترین فیلم‌های 2024 قرار گرفته است. منتقدان بر این باورند شخصیت‌هایی همچون «میکی‌موس» درطول زمان تبدیل به نماد فرهنگی شده‌اند و از قضا این شخصیت‌ها، ظرفیت‌ها و امکان‌های مناسبی برای خلق فیلم‌های ماندگار و خوبند. اما واقعیت این است که ما بیشتر با فیلم‌های بی‌کیفیتی مواجهیم که تولیدکنندگان بیشتر به نیت کسب درآمد سریع و فوری ساخته‌اند. تله‌موش فیلمی است که سؤالات زیادی را برای مخاطب ایجاد می‌کند و به‌رغم آن که در ژانر هیجانی و ترسناک است، هیچ وحشتی را به جان مخاطب نمی‌اندازد. درعوض این پرسش مطرح می‌شود که چرا آدم‌ها باید از کسی که ماسک میکی موس را به صورتش ‌زده بترسند؟!
 
   کلیسای دیگری نیست
 فیلم «کلیسای دیگری نیست» یک کمدی آمریکایی است که داستانی طنزآمیز از شخصیتی به نام تایلر پری را روایت می‌کند. این داستان از این قرار است که او از طرف خدا مأموریتی را دریافت می‌کند تا داستان‌های خود و خانواده‌اش را برای همگان بازگو کند، به گونه‌ای که برای جامعه الهام‌بخش و تأثیرگذار باشد. این ماموریت الهی البته موانعی دارد؛ چراکه شیطان سر راه او قرار گرفته و تصمیم می‌گیرد نقشه‌هایش را عملی کند. منتقدان بر این نظرند که با یک طنز خام، خسته‌کننده و بی‌مزه‌ روبه‌رو بودند که یک پارودی از تایلر پری، بازیگر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. 

   هارولد و مدادرنگی بنفش
پیش از پرداختن به فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» ابتدا به جمله پرکنایه و جالب منتقدان درباره آن اشاره می‌کنیم که می‌گویند چرا فیلم‌های کودکان همواره به ما درباره اهمیت و ضرورت تخیل موعظه می‌کنند درحالی که وقتی نوبت به نمایش تخیل می‌شود، هیچ خبری از آن نیست؟ این فیلم سرگذشت پسری را به تصویر می‌کشد که در یک کتاب زندگی می‌کند و هر آنچه را اراده می‌کند با نقاشی کردن خلق می‌کند و به آن جان می‌دهد. اما پس از آنکه دوران کودکی خود را پشت سر می‌گذارد و وارد دنیای واقعی می‌شود، با مسائل جدیدی مواجه می‌شود. هارولد و مدادرنگی بنفش یک ایده مستعمل و نخ‌نما را تکرار می‌کند که از خلاقیت به دور است. 

   ماه سرکش
در آخر لیست، با فیلمی ماجراجویانه و اکشن از زک اسنایدر، کارگردان آمریکایی مواجه می‌شویم که در اینجا باز هم به یکی از جملات منتقدان درباره این فیلم اشاره می‌کنیم؛ اسنایدر تلاش می‌کند در اثر خود چکیده‌ای از تمام آثار علمی- تخیلی پیشین را وارد کند، اما درنهایت او مثل کودکی جاه‌طلب ظاهر می‌شود که تلاش می‌کند با لگو‌های عاریتی جهان خودش را بسازد. به‌گفته آن‌ها، فیلم ماه سرکش همچون دنباله غیرضروری و بی‌معنا برای «جنگ ستارگان» است که نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند و نسبت به فیلم‌های پیشین با همین ژانر ارزش‌افزوده‌ای داشته باشد.

 

حدیث ملاحسینی

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۳۹
حدیث ملاحسینی

یادداشتی درباره سریال «غربت»

 

 «غربت» کجاست و اهالی غربت چه کسانی‌اند؟ برای پاسخ به این سؤال، می‌توان به دیالوگی از سریال اشاره کرد که حرف‌های زیادی درونش نهفته است و شِمایی کلی از شرایط زندگی و جهان‌بینی شخصیت‌های آن منطقه به ما می‌دهد: «-خدا با ما حرف می‌زنه‌ها! -اینجا غربته، این خدایی که میگی اگه زبونم داشته باشه اینجا نداره.» در این سریال، سروکار مخاطب با افرادی است که کاملاً مصداق معنای لغوی نام محل زندگی‌شانند: «بیگانه» و «دورافتاده» از خود، دیگران و جامعه. 

 بدیهی است که اهالی غربت در عین اختلافات و تضاد منافعی که با یکدیگر دارند، در یک چیز وجه اشتراک دارند و آن این است که همه آن‌ها سودای ترک محل زندگی‌شان را دارند و در جست‌وجوی خوشبختی در خارج از این مرز‌ها هستند، بنابراین آنچه درطول داستان شاهدیم، این است که تعدادی از شخصیت‌ها تصمیم می‌گیرند با یکدیگر متحد شوند و برای رسیدن به هدف مشترک‌شان برنامه‌ریزی انجام دهند و دست به کاری بزنند. درنهایت آن‌ها عزمشان را جزم می‌کنند تا به انبار کمیته امداد که محل نگهداری کمک‌ها و نذورات مردمی است شبانه دستبرد بزنند و تا سپیده صبح به خارج از کشور فرار کنند. در این بین، تنها چیزی که مانع است یک دیوار است و تنها راه دستیابی به مال‌ها، کندن آن دیواری است که ابتدا آسان می‌نمود اما پس از کلنگ زدن‌های مداوم، مشکل‌ها افتاد. باری، تصور خام‌دستانه‌ی اهالی غربت بر این بود که در یک قدمی خوشبختی‌اند و رستگاری تنها در یک شب تا سحر اتفاق می‌افتد. اما واقعیت دردآور این است که جبر طبقاتی و جغرافیایی بسیار سفت و سخت‌تر و لجوج‌تر از این صحبت‌هاست؛ درست مانند همان دیوار غیرقابل‌نفوذی که با تمام قوا برای تخریبش تلاش می‌کردند اما درنهایت ناکام ماندند و همچنین آن‌ها برای رسیدن به آرزو‌ها و زیستن رویا‌هایشان باید با دستان و جیب‌های خالی بهای گزافی را بپردازند. بهایی به سنگینی خون و جان. علاوه بر این، آن اتحادی که برای هدف مشترک شکل گرفت، بسیار شکننده بود و به‌دنبال آن، رستگاری دسته‌جمعی هم تبدیل به یک توهم شد. 

در این رابطه، شخصیت «فری چزی» را که در نقش یک صاحبکار قلدر و تمامیت‌خواه است می‌توان نمادی از خود خاک غربت دانست. در آن لحظات که با فریادی گوش‌خراش به همه اهالی گوشزد می‌کند که غربتی‌اند و آنجا را از آن خود می‌داند، آنجا که خط‌ونشان می‌کشد که مبادا کسی او را فریب دهد و برخلاف میل او اقدامی بکند، آنجا که یک تنه در مقابل مینی‌بوسی که به‌سمت رؤیا‌ها و آرزو‌ها رهسپار بود، ایستاد و تک‌تک مسافران را پیاده کرد تا همچنان به زیستن در بیچارگی ادامه بدهند و بگوید خاک غربت همچون پیله‌ای چسبناک محکم بر دور اهالی آن پیچیده است و آن‌ها را در بند خود نگه داشته است. 

 

حدیث ملاحسینی 

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۱۹
حدیث ملاحسینی