مرز بین جسارت و تابوشکنی با خیانت و بیاخلاقی خیلی باریکه... خیلی.
پ.ن: صدمین مطلب وبلاگ
حدیث ملاحسینی
مرز بین جسارت و تابوشکنی با خیانت و بیاخلاقی خیلی باریکه... خیلی.
پ.ن: صدمین مطلب وبلاگ
حدیث ملاحسینی
"میدونی؟ یه پنهانکاری قشنگیه کل ماجرا... یه یواشکیِ ناز."
از اون خندههایی که از شدت هیجان، آمیخته به بغضه میاد سراغم.
واقعاً مفاهیمی مثل اختلاف طبقاتی چه صیغهای هستن در برابر این کرشمههای زندگی؟
حدیث ملاحسینی
دیروز رسیدم شهرِ ازمیر، ترکیهی "همچنان اردوغانی"... و من الان در این مکان و جغرافیا هیچ گاردی نسبت به هیچ دین و آئینی ندارم و این حس تا یک هفته ادامه خواهد داشت.
حدیث ملاحسینی
دلم برای روزگاری که بارون میومد و روی زمین گِلآلود، قسمتهایی پُر از آب قهوهای میشد و من بهشون میگفتم شیرکاکائو تنگ شده.
حدیث ملاحسینی
شما رو نمیدونم، ولی من در دههی بیست زندگیم از زمین و زمان خیلی طلبکار بودم. اما هرچی به اواخرش نزدیک شدم و الان که به سی سالگی رسیدم اون طلبکاریای که چاشنی لوسی و کمالگرایی داشت خیلی خیلی رنگ باخته.
الان به معنای واقعی میفهمم که زندگی هتل نیست که همه چیز رو برات بذارن توی سینی تزئین شده و یه ماچ هم ازت بکنن.
این دنیا با همهی ارکانش نوکر در خونهی من نیست که جلوم دولا راست بشه.
و... خوشحالم از این حالم. همین.
حدیث ملاحسینی
تنها نظام سیاسیای که هیچ مخالفی نداره و همه حامیش هستن، نظام سیاسیایه که هنوز مستقر نشده و در حد ایدهس.
حدیث ملاحسینی
اونی که دائم خدا خدا نمیکنه، خداییتر زندگی میکنه.
حدیث ملاحسینی
وقتی این همه بلایای طبیعی و انسانی در کشورم و همسایگیام در حال رخ دادنه، بزرگترین حسرتم اینه که کاش میشد دست تنها کاری کرد...
حدیث ملاحسینی
یکی از سختترین حالتای زندگی اینه که به دنبال یه چیزی باشی، اما چون اون چیزی که دنبالش هستی یه مسئلهایه که خیلی اختیاری درش نداری و خودش باید پیش بیاد ناچاری که به دنبال چیزهای دیگری بری تا به قول معروف سرت گرم بشه تا اون چیزی که میخوای پیش بیاد بلاخره.
خیلی بغرنجه. نه؟
حدیث ملاحسینی
از ته قلبم آرزو میکنم که اعتقاد دینداران درمورد وجود دنیای پس از مرگ درست باشه.
اما اگر حق با مادیگرایان باشه چی؟؟