جملاتی که باید به زبالهدانی بروند (nonsense)
۱- ببخشید، این جنس چند قیمته؟
* «قابل شما رو نداره...»
۲- (عطسه میکند)
* «آخ آخ... صبر اومد. عجله نکنیم...»
۳- (عطسه میکند)
* «بزن پُشتِت.» شخصاً در مواقعی که درمورد یک کسی که فوت شده در حال صحبت بودیم و همزمان یکی عطسه میکنه این جملهی مزخرف رو شنیدم.
۴- (در خیابان، فروشگاه و یا هر مکان عمومی دیگر خیلی اتفاقی یک فامیل یا آشنا را میبیند)
* «بفرمایید بریم خونهی ما خواهش میکنم، بیتعارف میگم.»
۵- (ساعت ۲ نصف شبه و مهمانان قاعدتاً میخوان برن خونه)
* «نشستید حالا، تشریف داشته باشید، سر شبه تازه...»
۶- (یک عالمه غذاهای متنوع برای مهمانان تدارک دیده)
دست شما دردنکنه، خیلی خوشمزه بود، خیلی زحمت کشیدین.
* « خواهش میکنم، نوش جان، دیگه ببخشید کم بود و باب میل نبود.»
۷- نمیدونم چرا یهو لزر کردم و مورمورم شد...
* «عزرائیل از بغلت رد شده.»
۸- سلام لیلا جون چطوری؟ ااااا ببخشید مریم جون!
* «حتماً لیلا یه جایی داره حرف شما رو میزنه که اتفاقی اسمش رو آوردین!»
۹- (سفره رو پهن کردن و غذا رو چیدن، همزمان زنگ در خونه به صدا درمیاد)
- کی بود؟
- رضا بود.
* «مادرزنش دوستش داره.»
۱۰- (درحال تلاش زیاد برای قبولی در یک آزمون مهم)
* «ما منتظر شیرینی قبولیت هستیماااا!»
فعلا این ۱۰ مورد رو فعلاً داشته باشید تا بعد...
حدیث ملاحسینی
حالم از این همه تعارف و دروغ بهم میخوره