آمَد و شُد

"دانیال"

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ

قبرستان همیشه برای من منبع خیالبافی بوده است. همیشه عادت داشتم به تک‌تک سنگ قبرها نگاه کنم، به اسامی، به تاریخ تولد و مرگ و اگر عکس متوفی روی سنگ حک شده، خوب درش کنکاش کنم. این خیالبافی و تخیل من، زمان مواجهه با قبر کسی که در جوانی فوت کرده است دو چندان می‌شود؛ چرا که همواره تکه‌ای از وجود خودم را در آن‌ها می‌بینم و قطعاً آن که رشته‌ی زندگی‌اش زودهنگام از هم گسیخته شده است حرف‌های ناتمام زیادی دارد. به عبارتی گویاترین و شیرین زبان‌ترین قبرها از نظر من قبر جوان‌ها است‌. خیلی دلم می‌خواهد در یک کافه‌ای با حوصله پای صحبت‌هایشان بنشینم و از خانه‌ای که درش زندگی می‌کردند، تخت خوابی که روی آن می‌خوابیدند، چالش‌ها و آرزوهای تحصیلی و کاریشان، روابط عاطفی‌ و اولین بوسه‌ای که تجربه کردند، سرگرمی‌هایی که یک زمانی باعث درخشش چشمانشان می‌شده و از شیطنت‌ها و خراب‌کاری‌هایشان برایم بگویند و من با جان و دل به تک تکشان گوش بسپارم و نوشیدنی‌ام را سر بکشم. مهمترین پرسشم از آن‌ها این خواهد بود که چه اتفاقی باعث شد که این دنیا را ترک کنند و آیا از این که مدت زمان زیادی را اینجا سپری نکردند شاکی و ناراحتند؟ آیا احیاناً چیزهای بیشتری می‌خواستند؟ 

با همین ذهنیت، یک شب خیلی اتفاقی با عکس این سنگ قبر در اینستاگرام مواجه شدم. تمامی کامنت‌های عکس را زیر و رو کردم تا بلکه اطلاعاتی درباره‌ی آن به دست بیاورم‌. از خوبی‌های شبکه‌های مجازی این است که بلاخره فردی یا افرادی پیدا می‌شوند که از گمنام‌ترین و خاص‌ترین چیزها هم اطلاعاتی داشته باشند و از آن مهمتر، گمنام‌ترین و خاص‌ترین چیزها را به دیگران معرفی کنند. یکی گفته بود "دانیال" موتور سنگین سوار می‌شده و شبی در اثر تصادف جانش رو از دست می‌ده و یک نفر دیگر نوشته بود که خواهر هنرمندش این سنگ قبر را برایش طراحی کرده است و این خانواده را دورادور می‌شناخته. 

به سنگ قبر بیشتر دقت می‌کنم، بی‌شک از شیرین زبان‌ترین‌هاست که با تمام نقش‌ها و طرح‌هایش دارد خودش را به دنیای زندگان تحمیل می‌کند. گویی هنوز می‌خواهد برق چشمانش را در لحظاتی که به سرگرمی مورد علاقه‌اش می‌پرداخته و شتاب جریان خون در بدنش را به رخ همگان بکشد. 

او در آستانه‌ی ۳۱ سالگی همه چیز را گذاشت و رفت و تنها چیزی که همچون قلب تپنده‌ای گرما و انرژی‌اش را به غریبه‌ها منتقل می‌کند همین سنگ قبر منحصر به فرد اوست. 

سنگ قبری که با دیدنش شاید بگویی خوشا کافه رفتن‌ها، خوشا گپ زدن‌ها و خندیدن‌ها و خوشا بودن‌ها..‌.

حدیث ملاحسینی 

عکس: صفحه‌ای در اینستاگرام 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۶/۱۱
حدیث ملاحسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی