آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

بازآفرینی ناموفق دهه ۶۰ در ۱۴۰۳

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۲:۰۲ ق.ظ

یادداشتی در باب فیلم «زودپز» رامبد جوان

 

اخبار این روزهای سینما را که نگاه کنیم، نام فیلم «زودپز» جدیدترین ساخته رامبد جوان بسیار پررنگ است. تیترهایی که خبر از رکوردشکنی آن در اولین هفته اکران و قرار گرفتنش درصدر جدول فروش می‌دهند‌، در سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی خودنمایی می‌کنند. این اخبار بیش از آن که من مخاطب را مشتاق و کنجکاو به دیدن این فیلم کند هرچه بیشتر از آن دور می‌کند و باعث می‌شود نام آن را در لیست سیاه قرار دهم. این واکنش من و چه‌بسا بسیاری از مخاطبان دیگر، احتمالا از این برداشت نشأت می‌گیرد که این روزها هرآنچه که محبوبیت بیشتری دارد بدون شک کم‌ارزش‌ و بی‌کیفیت است. برداشتی که ممکن است از یک طرف پیشداورانه و به دور از انصاف به نظر بیاید. اما از سوی دیگر اگر نیم‌نگاهی به انبوهی از فیلم‌های طنزی که محتوا و پیام به‌خصوصی ندارند بیندازیم متوجه می‌شویم این برداشت چندان هم بی‌راه نیست. با این حال تلاش کردم برای لحظاتی این دیدگاه را کنار بگذارم و به مدت 108 دقیقه همدلانه به تماشای این فیلم پرفروش بنشینم و خودم را به حال‌و‌هوای آن بسپارم. فیلم زودپز سال 1367 و دوران موشک‌باران تهران را به شکلی طنازانه به تصویر می‌کشد. به همین جهت، مخاطب با اولین چیزی که مواجه می‌شود به سخره گرفتن محدودیت‌های اجتماعی و جو حاکم بر جامعه‌ آن روزهاست. اما این شوخی‌ها به همین لحن و سبک و سیاق در بسیاری از فیلم‌های طنزی که پیش از این با همین مضمون تولید شده‌اند تکرار شده‌اند، بنابراین ما در این اثر شاهد هیچ خلاقیت و نوآوری خاصی در این زمینه نیستیم. البته که مقصود این نیست که اساسا نباید و نمی‌توان با محدودیت‌های اجتماعی و جو حاکم بر دهه 60 مزاح کرد؛ چراکه واضح است بینندگان از چنین فیلمی با این مضمون انتظار این شوخی‌ها و مزه‌پرانی‌ها را دارند. نکته‌ای که جای بحث دارد، زاویه‌ نگاه و نحوه‌ پرداختن و شوخی کردن با مسائل آن دوران است که تبدیل به کلیشه شده است. جای سوال است که چقدر ما باید به بگیروببندهای کمیته و برخوردهایش با شادی‌ها و پایکوبی‌های مردم بخندیم؟ مگر چقدر تقابل دیالوگ‌های نصیحت‌آمیز ماموران با لودگی‌های بازداشت‌شدگان قابلیت آن را دارد که لبخند به روی لب مخاطبان بیاورد؟ با این حال، صدای قهقهه‌های مردم در سینما حاکی است که چنین صحنه‌هایی به‌رغم کلیشه‌ای بودن همچنان برای مردم دلپذیر هستند. درواقع این خنده‌ها ممکن است به این واقعیت اشاره کند که برخی موضوعات به‌خصوص آنهایی که تضاد و تصادم بین مردم عادی و مجریان قانون را نشان می‌دهند هرچقدر هم به شکلی تکراری دستمایه‌ طنز قرار بگیرند باز هم خریدار دارند. نکته دیگری که وجود دارد این است که فیلم زودپز دهه‌ 60 را با ذهنیت امروز و نه با ذهنیت آن دوران به تصویر می‌کشد. بدین معنا که صحنه‌هایی همچون تلاش برای شهید جا زدن پدر خانواده به‌منظور رسیدن به امتیازاتی عمدتا مادی، امری است که در مخیله کمتر کسی در آن مقطع زمانی می‌گنجید؛ چراکه نگاه غالب جامعه‌ دهه 60 به مقوله‌ شهادت نگاهی مقدس بود که به غیر از دستاوردهای معنوی و روحانی برای خانواده‌ شهید، عایدی دیگری برای آنان نداشت. بنابراین در این اثر حتی اگر هم تلاش شده که به دستاوردهای معنوی شهادت پرداخته شود در این زمینه موفق نبوده و نتوانسته است این دغدغه را به خوبی به مخاطب منتقل کند. در عوض آنچه که از مفهوم شهادت به نمایش می‌گذارد اگر نگوییم به سخره گرفتن آن است یک برند و برچسبی است که می‌تواند موقعیت و جایگاه اجتماعی بازماندگان را ارتقا ببخشد؛ امری که باز هم با نگاه عارفانه آن زمان در تضاد است و بیشتر به ذهنیت سودجویانه این روزها پهلو می‌زند. بدین ترتیب، فیلم زودپز یک‌سری فرم‌ها و قالب‌های دهه‌ 60 را به عاریت گرفته و آنها را از مظروف‌ها و محتوای امروزی پر کرده است. واضح است چنین اقدامی در جهت توجه به ذائقه مخاطب زمان حال و دلپذیر شدن آن نزد او صورت گرفته که اگر چنین نبود، ما با یک فیلم مهجور مواجه بودیم که اینچنین رکوردشکنی نمی‌کرد. 
حال اگر بخواهیم کمی از نقاط قوت فیلم بگوییم اولین چیزی که به چشم می‌آید این است که آدم‌ها با وجود دیدن موشک‌ها از نمایی نزدیک، با چشمان وحشت‌زده و دهانی باز همچنان عاشق می‌شوند، به عروسی می‌روند، بچه‌دار می‌شوند و برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنند. جریان داشتن زندگی روزمره در زمان جنگ امری است که برای من مخاطبی که شاهد آن وقایع نبودم ممکن است بسی دور از ذهن بیاید اما با مطابقت دادن این فیلم با تجربه زیسته پدران و مادران‌مان متوجه می‌شویم که قدرت زندگی از هر ویرانی‌ای می‌تواند بیشتر باشد و این یک واقعیت است. در آخر، این پرسش ممکن است شکل بگیرد که چرا نام فیلم باید زودپز باشد و اساسا جایگاه زودپز در آن چیست؟ شاید در جواب بگوییم که کارگردان یک شیء را به‌صورت اتفاقی انتخاب کرده و فلسفه‌ای پشت آن نیست. اما رسیدن زودپز به نقطه‌ جوش و درنهایت ترکیدن آن می‌تواند نماد جامعه‌ ایران باشد؛ جامعه‌ای که جنگ را تجربه می‌کند، پیش از آن بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته و در آینده هم آبستن رخدادهای بی‌شماری خواهد بود. با همه‌ این احوال، این انفجار نقطه‌ پایان نیست و همان‌طور که پیش‌تر گفته شد زندگی در هر صورت ادامه خواهد داشت و جامعه خودش را ترمیم می‌کند. پس از اتمام فیلم از سینما بیرون می‌آیم و همچنان به دیدگاه اولیه‌ام مبنی‌بر بی‌ارزش بودن چنین فیلم‌های پرطرفداری وفادارم. 

 

حدیث ملاحسینی

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳/۰۷/۲۵
حدیث ملاحسینی

نظرات  (۱)

در ساختار طنز روایتهای خیلی خیلی قویتری از دهه شصت ایران داریم مثل نهنگ عنبر و یا فسیل.

که واقعا فیلم زودپز از آدم بی استعدادی مثل رامبد جوان در برابرشون هیچ حرفی برای گفتن نداره. 

زودپز ۹۰ درصد فیلمنامش برمبنای توهین (توهین سخیف) بنا شده و این توهین به گذشته ی ایران، ترکشش به خانواده ی نسل قدیم خودمونم خورده؛ مثلا کجا؟ مثلا اونجا که محسن تنابنده که خانومش مرده، با دهن باز داره غذا میخوره و صحبت میکنه و در حال به هم زن ترین حالت در حالی که داره غذا از دهنش بیرون پرت میشه، زنهای چادری رو مسخره میکنه و میگه خدا زنمو لیامرزه ولی درواقع عاشق دختر عموی زنم مهری بودم وقتی چادر رو گوشه دندونش میگرفت شعار میداد مرگ بر شاه. این صحنه ی تنابنده به قدری منزجر کننده و توهین آمیزه که شخصا همون لحظه دوست داشتم سالن سینما رو ترک کنم. 

البته توهین های رامبد جوان تو این فیلم بیشتر از اونکه سیبلش خانومهای چادری باشن، آقایون بودن. سه نقش اصلی مرد این فیلم یکیشون آدم سالمی نبود. از قدرت هیز صیغه باز بگیر تا سیروس و نوید محمد زاده که همش چشمشون غیر زن خودشون دنبال زنهای دیگس.

درواقع رامبد جوان زندگی شخصی خودش رو که هی زن طلاق داده و چشمش دنبال زن بعدی بوده رو در این فیلم از یه بعد دیگه نمایش داده و خودش رو به عنوان نماینده ی مرد ایرانی معرفی کرده :))

پاسخ:
جالب بود که اون صحنه توهین‌آمیز رو توصیف کردین. واقعا فیلم از هر نظر مزخرف و آشغال بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی