آمَد و شُد

۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

هنوز مطمئن نبودم که به این سفر یک هفته‌ای می‌روم یا نه. دو روز به چمدان نیمه بسته شده‌ام در وسط اتاقم با تردید نگاه می‌کردم و همزمان گوشه چشمی هم به اخبار داشتم. رفتار غیرقابل پیش‌بینی کشورم و آن کشور دیگر مرا در یک حالت تعلیق و بلاتکلیفی نگران‌ کننده‌ای نگه داشته بود. دلم می‌خواست با تمام وجود در حد چند کلمه برای غربی‌ها فریاد بزنم که زیستن در خاورمیانه چگونه است. اما متأسفانه داستان زندگی در خاورمیانه در چند کلمه جمع نمی‌شود. با فریاد زدن هم جمع نمی‌شود. اصلاً چطور باید توضیح داد که در این سرزمین، عواملی که در اختیار ما نیست خیلی بیش از عواملی که در دست خود ماست تعیین کننده است؟ چطور باید توضیح داد که چیزهایی که می‌خواهی و نمی‌شود خیلی بیش از چیزهایی است که می‌خواهی و می‌شود؟

اما در نهایت این قاره‌ی همیشه عبوس و درد کشیده روی خوشش را به من نشان داد و تصمیم بر آن شد که فعلاً جنگ و دعوایی صورت نگیرد. پروازها لغو نشد، توانستم تنها برادرم را در کشور همسایه ببینم و صد البته، برای بار سوم که پایم را در این کشور همسایه می‌گذارم باز هم حسادت کنم به آزادی‌های اجتماعی آن. این مسئله هم خود نکته‌ایست که نمی‌دانم چطور باید برای یک بیگانه توضیح داد.

حدیث ملاحسینی 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۰۲:۳۷
حدیث ملاحسینی

 

معرفی کتاب

کتاب «در ستایش بطالت» اثر برتراند راسل با ترجمه‌ی محمدرضا خانی، در همان نگاه اول عنوانی بس کنجکاوی‌ برانگیز و تعجب‌آور دارد. این اثر با زاویه‌ی نگاهی متفاوت و به شکلی هوشمندانه به مسئله‌ی کار و اوقات فراغت پرداخته است که بی‌شک می‌تواند تلنگر بزرگی برای خواننده باشد.

 راسل در این کتاب که در قالب جستار است، یک مسئله‌ی اجتماعی بسیار مهم و جنجالی را که تمامی جوامع و انسان‌ها در طول تاریخ همواره با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند را به صورت مختصر و مفید واکاوی و تحلیل می‌کند. این مسئله‌ی اجتماعی، همانا ایجاد یک توازن و تعادل درست و منطقی بین ساعات کار و اوقات فراغت است که همچنان در دنیای امروز، جز در مواردی استثنایی، حل نشده باقی مانده است. به عبارتی، نویسنده در پی آن است که این نکته را برجسته کند که اوقات فراغت خیلی بیش از کار زیاد، به شرط استفاده‌ی زیرکانه و سازنده از آن، می‌تواند برای تمدن‌سازی، خودشکوفایی و سعادت آدم‌ها سودمند باشد.

درباره‌ی نویسنده

برتراند راسل، از فیلسوفان بلند آوازه‌ی قرن بیستم است که البته دانش و تخصص او منحصر به فلسفه نیست. او مردی جامع‌الاطراف است که در زمینه‌ی علوم دیگری چون، منطق، ریاضیات، تاریخ، جامعه‌شناسی، سیاست و... صاحب‌نظر است و در همه‌ی این حیطه‌ها آثار تأثیرگذاری را خلق کرده است. گفتنیست که او صلح‌طلبی است که به لیبرالیسم باور داشته و درضمن یک رویکرد سوسیالیستی هم در تمام عمر داشته که قطع به یقین در نگارش «در ستایش بطالت» در سال ۱۹۳۲، بی‌تاثیر نبوده است. لازم به ذکر است که این متن به همراه مقالات دیگری از وی، در سال ۱۹۳۵ در یک کتابی تحت همین عنوان به چاپ رسید.

 

بررسی و نقد کتاب

هنر راسل در این جستار کوتاه این است که با نثری روان و شیوا و البته به لطف ترجمه‌ی سلیس مترجم، یک مسئله‌‌ی کلان و اساسی را که دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است را شرح می‌دهد. در حقیقت، او به طرز افشاگرانه‌ای در باب زندگی شغلی و کاری آدم‌ها صحبت می‌کند که نهیب بزرگی برای هر فرد عادلی است و او را از خواب غفلت بیدار می‌کند. به عبارت دیگر، رسالت او در این جستار زیر سوال بردن این ایده‌ی جعلی و ساختگی حاکم بر دنیای مدرن، یعنی همان شعار معروف «کار فراوان فضیلت است» می‌باشد. بی‌شک او روح و بن‌مایه‌ی ساختار و نظام سرمایه‌داری را به شکلی مستدل و جسورانه مورد هدف قرار می‌دهد و آن را به طرزی عریان نقد می‌کند.

او وضعیت موجود و شکل کنونی ساعات کاری را کاملاً غیرضروری و باعث و بانی بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های بشر قلمداد می‌کند و تلاش می‌کند که با ارزش دادن به اوقات فراغت، وضعیت جدیدی را متصور شود که بی‌شک مطلوب‌تر است و قوه‌ی خلاقیت و سازندگی افراد را فعال می‌کند و در نتیجه، برای تمامی آدم‌ها در همه‌ی اقشار اجتماعی، منفعت و آرامش بیشتری به همراه خواهد داشت. در این رابطه، خالی از لطف نیست که بخشی جملات کتاب را نقل کنیم: «وقتی مردان و زنان معمولی از موهبت و زندگی خوش برخوردار باشند، نرم‌خوتر می‌شوند و کم‌تر آزار می‌رسانند و کم‌تر با بدگمانی به دیگران می‌نگرند. جنگ‌افروزی به کلی از میان خواهد رفت، و تا حدی به این دلیل، و تا حدی بدین سبب که جنگ مستلزم کار همگانی سخت و طولانی خواهد بود. نیک‌طبعی، از میان همه‌ی سجایای اخلاقی، تنها چیزی است که جهان بیش از هر چیز به آن نیاز دارد، و نیک‌طبعی ماحصل آرامش و امنیت است و نه ماحصل یک عمر کشمکش شاق و طاقت‌فرسا».

باری، راسل ایده‌ی اصلی‌اش را در قالب یک طرح مسئله‌ی درخشان مطرح می‌کند که هر فرد دغدغه‌مندی که شمه‌ای از علوم انسانی را داشته باشد می‌تواند مخاطب او قرار بگیرد.

او به خوبی جهانی را ترسیم می‌کند که نه رویایی، ولی تا حدی آرمانی است. چنین امری البته بدین معنا نیست که این جستار نمی‌تواند هیچ ذهن عملگرایی را به فکر وادارد؛ بلکه با مطالعه‌ی آن از این واقعیت پرده برداشته می‌شود که همه‌ی ما تابحال بسیار نابخردانه زندگی کرده‌ایم و چنین چیزی می‌تواند انگیزه‌ای باشد برای حرکت و تغییر.

اما نکته‌ی مهمی که وجود دارد، این است که این متن در حد طرح مسئله باقی می‌ماند و نگارنده راهکارها و ساز و کارهایی مشخص و معین برای عبور از شرایط فعلی ارائه نمی‌دهد و صرفاً به نقد، بررسی و تحلیل وضعیت پرداخته است. در پایان، می‌توان گفت چنانچه متن دیگری از همین نویسنده باشد که به طور خاص به ارائه‌ی راهکارهایی برای برون رفت از این بی‌عدالتی و نابرابری حاکم ارائه دهد، می‌تواند مکمل بسیار خوبی برای جستار فعلی باشد.

 

حدیث ملاحسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۵۶
حدیث ملاحسینی

دست از گردن‌ها بردارید...

حدیث ملاحسینی 

 

#نوجوان_افغانستانی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۱۸:۲۵
حدیث ملاحسینی

آیا تنهایی همان خوره و شرّ آزاردهنده‌ای نیست که فیلسوفان سعی در در بَزَک کردن آن دارند؟

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۴
حدیث ملاحسینی

ساعت ۴ بعد از ظهر است، اوایل مرداد ماه. هوا بیش از حد تحمل گرم است. ابروهایم پُر پُشت شده، اما احساس می‌کنم آرایشگاه شلوغ است و منِ کم حوصله تاب انتظار کشیدن در آن محیط را ندارم. 

در این بین شیطنت کوچکی در درونم روشن می‌شود که دست مرا می‌گیرد و به آرایشگاه می‌کشاند. امشب با وجود مجازی بودن جلسه باید از نظر ظاهری قابل قبول باشم. علائم ذوق‌زدگی را در بدنم احساس می‌کنم؛ انقباض در گلو، حرکت کردن جسمی سیال در دلم و ورزیدگی عضلات صورت بخاطر لبخندهای غیرعلنی. این "شیطنت محرمانه" را ارج می‌نهم که مرا به حرکت درآورد و بخاطر آن تا شب حال خوشی خواهم داشت. بیش از این توضیحش نمی‌دهم، چون برای خودم است! پس می‌روم که دست در دست شیطنت محرمانه‌ام بدوم و برقصم! 💋

حدیث ملاحسینی 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۸ مرداد ۰۳ ، ۱۹:۵۶
حدیث ملاحسینی