آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زنان» ثبت شده است

تابحال وسوسه شدید که به فالگیر مراجعه کنید؟‌ از سر تفریح و کنجکاوی به سمتش رفتین یا برای حل یه مسئله و گره؟ 

اگر تجربه‌ی مراجعه به فالگیر رو داشتید از اون به عنوان چطور تجربه‌ای یاد می‌کنید؟ 

سال ۱۳۹۸ از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشدم تحت عنوان «بررسی تجربه زیسته زنان تهرانی از پدیده‌ی فالگیری» دفاع کردم و دهم آ‌ذر ماه ۱۴۰۱ در انجمن جامعه‌شناسی ایران مجدداً ارائه‌ش دادم.

گزارش نشست رو اینجا، در وبسایت انجمن، می‌‌تونید بخونید و نظرات و دیدگاه‌هاتون رو همینجا برام بنویسید.

سپاس 

پ.ن: این پُست و به طور کلی پژوهشی که انجام دادم به هیچ وجه برای تبلیغ و ترویج فالگیری نیست. بلکه این پدیده رو از منظر اجتماعی و فرهنگی بررسی کردم.

حدیث ملاحسینی

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۱۹
حدیث ملاحسینی

به امید این که به هیچ انسانی، چه زن و چه مرد، در هیچ کجای این کره‌ی خاکی ظلم نشه. 

۸ مارس، روز جهانی زن مبارک.

بازنشر با ذکر منبع باعث خوشحالیه.

حدیث ملاحسینی

۱۷ اسفند ۰۱ ، ۲۰:۱۶
حدیث ملاحسینی

دیشب در جمعی از دوستان دوره‌ی ارشد و دوتا از اساتیدم بودم که صحبت از متلک گفتن مردان به زنان در خیابان شد. یکی از دوستان اشاره کرد که چنین چیزی انگار ریشه در یک نوع سرکوب، محرومیت و عقده داره و یه جورایی در بین طبقات پایین جامعه بیشتر دیده می‌شه.

من هم در تأیید حرفش گفتم تابحال دیدین که کسی سوار پورشه باشه و به زنی متلک بگه؟ البته که همه در جمع توافق نظر داشتن که پورشه سوارا هم به شکل تر و تمیزتر و باکلاس‌تر و به شیوه خاص خودشون متلک می‌گن.

دقیقاً نکته در اینه که اون فقیره به شکل ناشیانه و زننده‌ای این کارو می‌کنه و از کلمات احتمالاً سخیفی استفاده می‌کنه؛ درحالی که اون پولداره معمولاً واژه‌های  دلنشین‌تری رو به کار می‌بره و حرکات و سکنات فاخرتری داره. به عبارت دیگه، اولیه حرف دلش رو خیلی بی‌پرده می‌زنه و این بی‌پردگی رو خیلیا یه جور وقاحتی که آمیخته به بی‌کلاسیه می‌بینن و در نتیجه به اون فرد برچسب آزارگر و سرخر می‌‌زنن. اما دومیه با داشتن ظاهر جذاب، جیب پر پول، ماشین آخرین مدل و فن بیان خوب، احتمالش کمتره که انگ مزاحم بهش بزنن.

حتی در مواردی هم دیدم که بعضی از دختران وقتی دور هم جمع می‌شن، با یه لحنی که کمی بوی فخر فروشی می‌ده تعریف می‌کنن که یه پسری با فلان ماشین مدل بالا دنبالشون راه افتاده و بهشون شماره داده. چنین چیزی رو یه نوع اتفاق خوشایند قلمداد می‌کنن که می‌تونن باهاش جلوی دوستاشون پُز بدن و بگن ببینید! من تا این حد کلاس کارم بالاس که همچین آدمی توجهش به من جلب شده.

این یه واقعیت جالبه که گاهی این قدرت اقتصادی و طبقه‌ی اجتماعی اون فرده که تعیین می‌کنه مزاحمه یا مراحم. در صورتی که ممکنه قصد و نیت فقیر و غنی کاملاً یکسان باشه.

از طرف دیگه، این فقط ظاهر ماجراس و بر کسی پوشیده نیست که برخی از آدمای ثروتمند و بانفوذ و قدرتمند در هرجای دنیا، چه سوء استفاده‌ها و کثافت کاریا که نکردن و بسیاری از زنان هم خوشبختانه درحال حاضر شجاعت این رو پیدا کردن که تو روی این آدما بایستن.

در آخر باید بگم که متلک گفتن و تعقیب کردن مزاحمته، چه با پای پیاده، چه سوار بر فرغون و چه سوار بر پورشه. چه طرف رُک و بی‌پروا امیالش رو تو صورت اون آدم فریاد بزنه، چه خیلی شیک و آراسته خواسته‌هاش رو کادو پیچ شده تقدیم کنه و منتظر جواب باشه. هرچیزی که مطابق خواست نفر مقابل نیست و یک طرفه‌س مصداق آزار و اذیته؛ چون تحمیل کردن هر چیز همون آزار و اذیته.

حدیث ملاحسینی 

 

 

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۴ اسفند ۰۱ ، ۰۲:۵۰
حدیث ملاحسینی

درسته... خودمون انقدر گورستان‌هامون پر از مُرده شده که نمی‌دونیم باید سر کدوم قبر بشینیم و گریه کنیم. اما میون همه‌ی این مصیبت‌های خودی، نباید بی‌معرفت بود. این بلایی که سر زنان افغانستان اومده واقعا هضمش در قرن بیست و یکم خیلی دشواره. یکی از بنیادی‌ترین و مهمترین حق یک انسان که حق تحصیل و کسب دانشه ازشون سلب شده، بخاطر چی؟؟؟ فقط بخاطر این که آقایون ط.ا.ل.ب.ا.ن شهوت محصور کردن و دربند کشیدن زنان رو دارن. به همین راحتی. این همه استعداد و قابلیت و امید و آرزو باید دفن بشه بخاطر ارضای شهوت این آقایون بی‌سر و پا. 

و اما بخش کثیف‌تر ماجرا در چیه؟ در اینه که سخنگوی ط.ا.ل.ب.ا.ن و خیلی از مقامات دیگشون دختراشون توی قطر و یه سری کشورای دیگه مدرسه می‌رن! بعد که ازشون می‌پرسن که چرا دخترای خودتون حق تحصیل دارن ولی زنان افغانستان چنین حقی ازشون سلب شده می‌گن اون‌ها زندگی خصوصی خودشون رو دارن!! 

آقایون نامحترم! چطور زندگی دختران شما خصوصیه و به شما ربطی نداره اما زندگی میلیون‌ها زن افغان به شما مربوطه و خصوصی نیست و براشون تعیین تکلیف می‌کنید؟!

گویا یکی از خصوصیات مشترک همه‌ی دیکتاتورها اینه که همه چیز برای خودشون و بچه‌هاشون مجازه و حلال، اما برای فرزندان ملت ممنوعه و حرام و اینم یک جور شیوه‌ی کنترل و سرکوبه.

به امید روزی که در هیچ کجای دنیا چنین منطق تهوع‌آوری حاکم نباشه.

حدیث ملاحسینی 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۰۲:۲۸
حدیث ملاحسینی

اون دختری که تحصیل کرده‌س و ظاهر امروزی و مدرنی داره، اما با یه پسرِ آزارگر و شکاکی که مدام براش جنگ اعصاب درست می‌کنه در ارتباطه و حاضر نیست این رابطه‌ی سمی رو تموم کنه، چندان جای امیدی نیست که بتونه در سطح جامعه و در عالم سیاست مطالبه‌گری درستی داشته باشه.

اگر به دنبال این هستیم که به عنوان یک زن در مقابل خشونت‌ها و تحقیرها ایستادگی کنیم، حق انتخاب و استقلال داشته باشیم و در زمینه‌های مختلف به حقوق برابر دست پیدا کنیم، در درجه‌ی اول باید آزادی و برابری و استقلال رو از درون خودمون بخوایم و در زندگی شخصی خودمون پرورشش بدیم و پیاده‌ش کنیم و بعد به سراغ حاکمان بریم.

در یک کلام، احترام امامزاده دست متولیشه. اون خانمی که تن به آزار و اذیت‌های دوست پسرش می‌ده، اول بره از اون آقا جدا بشه و بعد بیاد از قوانین زن ستیز انتقاد کنه. 

البته که قطعا می‌شه در هر دو جبهه جنگید، هم در زندگی خصوصی و هم زندگی اجتماعی و سیاسی و شاید این مرزبندی‌های محکم چندان درست نباشه؛ اما من هدفم از این حرف مهم جلوه دادن همین مسائل خصوصی و روزمره هست که ممکنه به نظر خیلیا پیش پا افتاده و بی‌اهمیت باشن... همین روابط عاطفی‌ که بعضا دست کمی از زندان و شکنجه ندارن و به اسم  عشق و دوست داشتن چه‌ها که اتفاق نمیفته.

یادمون نره که همه چیز بهم ربط داره. 

 

حدیث ملاحسینی

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۱ ، ۰۲:۰۷
حدیث ملاحسینی