از خودت شروع کن
اون دختری که تحصیل کردهس و ظاهر امروزی و مدرنی داره، اما با یه پسرِ آزارگر و شکاکی که مدام براش جنگ اعصاب درست میکنه در ارتباطه و حاضر نیست این رابطهی سمی رو تموم کنه، چندان جای امیدی نیست که بتونه در سطح جامعه و در عالم سیاست مطالبهگری درستی داشته باشه.
اگر به دنبال این هستیم که به عنوان یک زن در مقابل خشونتها و تحقیرها ایستادگی کنیم، حق انتخاب و استقلال داشته باشیم و در زمینههای مختلف به حقوق برابر دست پیدا کنیم، در درجهی اول باید آزادی و برابری و استقلال رو از درون خودمون بخوایم و در زندگی شخصی خودمون پرورشش بدیم و پیادهش کنیم و بعد به سراغ حاکمان بریم.
در یک کلام، احترام امامزاده دست متولیشه. اون خانمی که تن به آزار و اذیتهای دوست پسرش میده، اول بره از اون آقا جدا بشه و بعد بیاد از قوانین زن ستیز انتقاد کنه.
البته که قطعا میشه در هر دو جبهه جنگید، هم در زندگی خصوصی و هم زندگی اجتماعی و سیاسی و شاید این مرزبندیهای محکم چندان درست نباشه؛ اما من هدفم از این حرف مهم جلوه دادن همین مسائل خصوصی و روزمره هست که ممکنه به نظر خیلیا پیش پا افتاده و بیاهمیت باشن... همین روابط عاطفی که بعضا دست کمی از زندان و شکنجه ندارن و به اسم عشق و دوست داشتن چهها که اتفاق نمیفته.
یادمون نره که همه چیز بهم ربط داره.
حدیث ملاحسینی
با وجود مصادیق متعددی از مرد علیه مرد در تاریخ، به نظرم حرف زدن از زن علیه زن بیخوده.