کانال تلگرامم رو راه اندازی کردم. بعضی مطالب همین وبلاگ در قالب عکس نوشته و صوت هست. برخی دیگه هم متن همراه با عکسه. خوشحال میشم اگر دوست داشتید عضو بشید.
آدرس کانال: https://t.me/Amad_O_Shod
کانال تلگرامم رو راه اندازی کردم. بعضی مطالب همین وبلاگ در قالب عکس نوشته و صوت هست. برخی دیگه هم متن همراه با عکسه. خوشحال میشم اگر دوست داشتید عضو بشید.
آدرس کانال: https://t.me/Amad_O_Shod
یادداشت من درباره سریال «Friends»:
https://farhikhtegandaily.com/page/259006/
یادداشتی درباره فیلم «جوکر: جنون مشترک»:
https://farhikhtegandaily.com/page/259205/
یادداشتی درباب برنامه «شام ایرانی»:
ادوارد مانه (١٨٨٣-١٨٣٢) نقاش فرانسوی، چهرهای است که نقش کلیدی را در گذار از رئالیسم به امپرسیونیسم ایفا کرد و در زمانهی خود باب جدیدی را در هنر نقاشی گشود. طبق بسیاری از گفتهها، اثر “ناهار در چمنزار” او نخستین نقاشی مدرن به حساب میآید.
این نقاشی در آن دوران اثری به غایت انقلابی بوده و از قضا جنجالهای زیادی را هم به پا کرد. انقلابی بودن این اثر هم در شیوهی اجرا و هم در موضوع و محتوای آن هویداست.
پیشینیان مانه، همه بر اصل پرسپکتیو و نمایش سه بعدی کار پافشاری میکردند با دقت تمام آن اصول را رعایت میکردند. گفتنیست که چیزهایی مثل آشکار بودن حرکات و ضربات قلم بر روی بوم در آثار نقاشان پیش از مانه به هیچ عنوان مرسوم نبوده؛ اما مانه به گونهای متفاوت عمل کرد و خود را آگاهانه از این قیود و سنتها رها کرد و درست در همین لحظات بود که طنین صدای مکتب امپرسیونیسم به گوش رسید.
و اما مانه نه تنها در تکنیک، بلکه در موضوع و محتوا هم سنت شکنی کرد که منجر به انگشت نمایی او شد. در وهلهی اول، اثر “ناهار در چمنزار” برشی از صحنهی زندگی روزمره را نشان میدهد. بلی، زندگی روزمره... مقولهای که در آثار پیشینیان مانه تقریبا هیچ جایگاهی نداشت، چرا که هنرمند خود را موظف میدانست که راوی رخدادها و لحظات خاص، باشکوه، تکرارناپذیر و معنوی باشد. بنابراین، ظاهرا این هنرمند یک صحنهی عادی و به ظاهر پیش پا افتاده را به تصویر کشیده است. اما در خلال خلق همین امر عادی و پیش پا افتاده سعی داشت یک تغییر و چرخش اساسی را در ارزشها و دیدگاهها ایجاد کند.
در این اثر ،دو مرد در حال مکالمه با یکدیگر هستند و زن برهنه مستقیم به مخاطب نگاه میکند و در پس زمینه زنی با کوزه در حال برداشتن آب از رودخانه است. بنا بر گفتهی یکی از اساتید، در اینجاست که نقاش در نقش یک پیشگوی اجتماعی ظاهر شده است و این جابهجایی و انقلاب در ارزشها را در آیندهای نزدیک گوشزد میکند. زن برهنه که قاطعانه با مخاطب چشم در چشم میشود، بر زنی که در پس زمینه در حال آبگیری است مسلط میشود. و اما این به چه معناست؟ به نظر میرسد زن کوزه به دست سمبل همان زن سنتی و پاکدامن است؛ همان ارزشی که سالیان سال بر جوامع مسلط بود ولی اکنون درحال عقبنشینی و کمرنگ شدن است و قرار است ارزشها و نگرشهای جدیدی جایگزینش شوند و به منصه ظهور برسند.
مانه از هر جهت انقلابی بود، نه صرفا بخاطر تکنیک بدیعش و یا پیشگویی صریحش در باب چنین مسئلهای. بلکه او به وضوح نشان میدهد که تغییرات اساسی و بنیادینی از رهگذر همین زندگی روزمره که بدیهی و بیاهمیت پنداشته شده است مدام در حال رخ دادن است و پیوسته امکانات جدیدی را ایجاد میکند. بنابراین، احتمالا دورانی که تصور میشد تغییرات و چرخشهای بزرگ قطعا از خلال یک واقعهی عظیم و چه بسا بغرنج لحظهای ممکن میشدند به انتها رسیده است.
پ.ن: این متن جمع بندی خودم از تحلیلهایی است که از این نقاشی خوانده و شنیدهام.
*بازنشر از سال ۱۳۹۶
حدیث ملاحسینی
مصاحبه من با عمار خطی، کارگردان فیلم «شازده کوچولو» در لینک زیر:
https://farhikhtegandaily.com/page/258433/
مصاحبه من با سروش البخشی نائینی، کارگردان فیلم «فلسطین در چشمان من» در لینک زیر:
https://farhikhtegandaily.com/page/258583/
یادداشت من در روزنامهی فرهیختگان در باب فیلم "زودپز" رامبد جوان.
با قدمهای تند رسیدم به پشت درهای ورودی مترو. به ناچار چند ثانیهای ایستادم و در جیب جلویی کوله پشتیم به دنبال کارتم گشتم؛ جیبی که انبوهی از وسایل رو در خودش جا داده بود و اگر سگی رو درش رها میکردید خیلی بعید بود که صاحبش رو بشناسه.
در همون حین که مشغول جستجو بودم و داشتم تصمیم میگرفتم که برم بلیت تک سفره بگیرم دیدم یک پسری جلوم ایستاد و گفت: "خانوم، اگر کارتتون رو گم کردین میخواین از پشت من بیاین". فهمیدم خیلی آشکارا کلافگیم رو نشون دادم که اون آدم خواست لطفی در حقم بکنه. حالا بین قانونمداری و پاسخ به محبت یک غریبه مردد مانده بودم. اول پیشنهادش رو جهت "شهروند خوب" بودن رد کردم، اما وقتی اصرارش رو دیدم درنهایت مغلوب مهربانیش شدم.
کارت رو زد و من پشتش وارد شدم. ازش تشکر کردم، مسیرمون دو جهت مخالف بود و از هم جدا شدیم.
در شوخیها و جوکها از خوشایند بودن یک چیز مُفت خیلی صحبت میشه. من هم کم و بیش همین احساس خوشایند بهم دست داد، به اندازهی ۴ هزار تومان.
حدیث ملاحسینی
گزارشی از من در روزنامهی فرهیختگان، دربارهی غیاب کارگران معدن در آثار فرهنگی و هنری:
یک نقاش زن چگونه زنانگی را به تصویر میکشد؟
غیاب زنان در عرصهی علم و هنر در طول تاریخ همواره برایم جای سوال داشت و متقاعد شده بودم که در روزگاران قدیم به دلیل موانع ساختاری و نظام مردسالاری حاکم بر جوامع، اساساً زن پرسشگر، متفکر و هنرمند امکان ظهور نداشته است و در نتیجه علم و هنر همواره در انحصار مردان بوده است.
کمی بعد متوجه شدم که این گونه هم نبوده که هیچ زن دغدغهمند و آفرینشگری وجود نداشته، بلکه مسئله دستان پنهان و آشکاری بوده است که نام این زنان نامآور را در تاریخ از قلم انداختهاند.
"آرتمیزیا جنتیلسکی"، نقاش برجستهی ایتالیایی در عصر باروک، از جمله معدود زنانی بود که توانست بر محدودیتها و قیودی که گریبان هر زنی را در آن دوران گرفته بود فایق آید، خود را به عنوان یک هنرمند به دیگران بقبولاند و از خلال هنر نقاشی استقلال و عاملیت خود را به اثبات برساند.
در نقاشیهای جنتیلسکی، زن و زنانگی به غایت متفاوت از آنچه که به کرات در نقاشیهای دیگر دیده میشود بازنمایی شده است و این درواقع محصول همین اتفاق است که یک زن، خود پشت سه پایه مینشیند و هویت زنانه را به تصویر میکشد، نه یک مرد. اینک، زن و زنانگی ابژهی نقش آفرینی مردان نقاش نیست که در هیبت یک موجود صرفاً زیبا، نظارهگر و یا به عنوان یکی از اجزای نسبتاً فرعی یک صحنه بازنمایی شده باشند. بلکه در کارهای او زنان سوژهی اصلی و مرکز توجهاند و به طرز افراطیای کنشگرند.
نکتهای که دربارهی نقاشیهای جنتیلسکی بسیار گفته میشود، این است که یک نوع خشونت و انتقام تصویری در کارهایش به وضوح دیده میشود که ریشه در تجاوز معلم نقاشی دوران نوجوانی او دارد. اگر هم چنین دیدگاهی بجا باشد و این اتفاق الهامبخش بسیاری از آثارش بوده باشد، جنتیلسکی ژست یک قربانی را به هیچ وجه به خود نمیگیرد و بالعکس، روح مبارزه در آثارش بسیار مشهود است. خشونت و تهاجم موجود در برخی از نقاشیهای جنتیلسکی شاید بیش از آن که واکنشی به آن واقعهی خاص دوران نوجوانیاش باشد، بیشتر بازنمایی مقاومت و استقامتی که به عنوان یک زن در راه هنر به خرج داده است میباشد.
بنابراین، اهمیت آثار جنتیلسکی از چندین جهت غیرقابل انکار است و یکی از قابل تأملترین ابعادش این است که او با قلم و تجربه زیستهی خود زنانگی را به شیوهای غیر از شیوهی معمول، که بیشتر نقشی منفعل و نمایشی دارد، به تصویر میکشد.
حدیث ملاحسینی
*بازنشر از سال ۱۳۹۷
تلخ مکن امید من ای شکر سپید من
تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من
مولانا
گزارشی از حدیث ملاحسینی و صادق امامی در روزنامهی فرهیختگان در باب پدیدهی فالگیری.
https://farhikhtegandaily.com/page/256434/