آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

 کانال تلگرامم رو راه اندازی کردم. بعضی مطالب همین وبلاگ در قالب عکس نوشته و صوت هست. برخی دیگه هم متن همراه با عکسه. خوشحال می‌شم اگر دوست داشتید عضو بشید.

آدرس کانال: https://t.me/Amad_O_Shod

۱۰ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۴۳
حدیث ملاحسینی

سکوت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۵:۳۶
حدیث ملاحسینی

بیخود می‌گویند که هیچ چیز از داغ فرزند دهشتناک‌تر نیست. بلکه "آبروی رفته" برای خانواده ایرانی به مراتب دردناک‌تر است.
عزیزتر از جان فرزند "آبروست".

حدیث ملاحسینی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۹:۵۱
حدیث ملاحسینی

روز دیگری آغاز شده است و شما طبق معمول به محض چشم باز کردن به سراغ فضای بی‌انتهای مجازی می‌روید. اتفاقی با کانال تلگرامی یک فالگیر مواجه می‌شوید و فارغ از اینکه به این مسائل اعتقاد دارید یا خیر، از سر کنجکاوی چند دقیقه‌ای مطالب را بالا و پایین می‌کنید. چشم‌تان به لیست نسبتا بلند بالایی می‌خورد که در آن انواع فال‌ها به همراه قیمت‌شان نوشته شده است.

فال ازدواج و همسرشناسی، فال کاری و مسائل اقتصادی، فال راه تحصیلی و مهاجرت، فال احساسی کراش، فال مثلثی فرا زناشویی، فال بارداری و تعیین جنسیت، فال پکیج کامل و... که با ابزار مختلفی از جمله کارت‌های تاروت، ورق، قهوه، چای، نمک، شمع و... انجام می‌شود. بامشاهده چنین چیزی که این روزها به شدت در فضای مجازی فراگیر شده و هر کانال تلگرامی و صفحه اینستاگرامی قابلیت آن را پیدا کرده است که به یک دکان فالگیری تبدیل شود، با خود فکر می‌کنید که این لیست شباهت بسیار زیادی به منوی یک کافه یا رستوران دارد. 

 این مسائل حاکی از این است که ما در دوره و زمانه‌ای به‌سر می‌بریم که همه پدیده‌ها به سرنوشت واحدی دچار می‌شوند که گویی هیچ گریزی از آن نیست و این همان کالایی شدن است. حال، چه کسی تصورش را می‌کرد که خود مفهوم «سرنوشت» به چنین سرنوشتی دچار شود؟ به نظر می‌رسد این ادعای پیشگویانه «کارل مارکس» فیلسوف و جامعه‌شناس مشهور آلمانی قرن نوزدهم که درنهایت همه چیز کالایی خواهد شد، درست از آب درآمده است.

 درباب کالایی شدن هنر، آموزش، فرهنگ، نیروی کار، عشق و... افراد زیادی داد سخن داده‌اند و قلم زده‌اند. اکنون باید دید که کالایی شدن مفهوم انتزاعی و غامضی همچون تقدیر و سرنوشت که از دیرباز جزو دغدغه‌های اساسی بشر بوده است، چگونه صورت گرفته است. 

واقعیتی که وجود دارد، این است که با فعالیت فالگیران و پیشگویان که کار فالگیری و پیشگویی برایشان جنبه درآمدزایی و امرار معاش دارد، پدیده تقدیر و سرنوشت از آن حالت ماورایی، قدسی و ملکوتی‌اش خارج شده و بیش از پیش تبدیل به امری زمینی و مادی شده است که قابلیت خرید و فروش دارد. به عبارت دقیق‌تر، اگر زمانی اعتقاد بر این بود که تنها مشیت الهی در سرنوشت انسان نقش دارد و کسی جز خدا نمی‌داند که چه چیزی در انتظار آدمیزاد است و آینده او به چه سمت و سویی می‌رود، اکنون با مراجعه به فالگیر و هزینه کردن در این راه می‌تواند به درکی از آینده‌اش برسد.

در این رابطه، فالگیران در نقش فروشنده و مراجعه‌کنندگان در نقش خریدار ظاهر می‌شوند. چیزی که در این فرایند در حال رخ دادن است، این است که اگر روزگاری افراد باید منتظر می‌ماندند تا شاهد آینده و سرنوشتی باشند که برای آنان رقم خورده است، اکنون به مدد فالگیر و با صرف یک هزینه مشخص، راه رسیدن به آینده و سرنوشت آسان و سهل‌الوصول شده است. به بیانی دیگر، افراد از قبل می‌دانند که چه چیزی را پیش روی خود دارند.

بدین شکل است که افراد پول می‌دهند و با ویژگی‌های همسر آینده خود آشنا می‌شوند، پول می‌دهند و از سرانجام معامله خود آگاه می‌شوند، پول می‌دهند و از آینده تحصیلی خود مطلع می‌شوند و.... نکته جالب توجه دیگری که وجود دارد، این است که هرچقدر در این راه پول بیشتری هزینه کنید، ابعاد و جزئیات بیشتری از آینده‌تان برایتان روشن می‌شود و به فهم جامع‌تری از سرنوشت‌تان نائل می‌شوید.

مصداق این مسئله را می‌توان در فال‌هایی دید که به مشتریان در قالب «فال پکیج کامل» ارائه می‌شود و به صورت دقیق‌تر و جامع‌تر آینده افراد را پیشگویی می‌کند. تذکر این مطلب لازم است که اگر هم شخصی دیدگاه جبرگرایانه و الهی نسبت به تقدیر و سرنوشت نداشته باشد و آینده را تماما مقهور اراده و اختیار خود بداند، باز هم می‌تواند برخورد کالایی با سرنوشت داشته باشد. چرا‌که با رجوع به فالگیر، فرد جبرگرا اگر آینده از پیش تعیین شده خود را به صورت یک کالا دریافت می‌کند، فرد اختیارگرا هم با هزینه کردن در این راه از سرنوشتی آگاه می‌شود که می‌تواند با دخل و تصرف کردن در آن همه چیز را به نفع خود تغییر دهد.

به عبارت دیگر، فرد جبرگرا سرنوشت محتوم و صُلب خود را در دستانش دارد و به احتمال قوی بر این باور است که باید همچون کالایی که نمی‌توان بر آن دست برد با آن رفتار کرد اما فرد اختیارگرا صاحب کالایی می‌شود که همچون خمیر می‌تواند آن را به هر شکلی که می‌خواهد ورز دهد و شرایط نامطلوبی که ممکن است برای او رخ دهد را با درایتی که دارد به کام خود تغییر دهد.

در آخر، حتی اگر ما فالگیری و پیشگویی را سراسر باطل و دروغ بدانیم، نمی‌توان منکر وجود چنین فعالیت‌هایی که بر کالایی شدن هرچه بیشتر مفهوم تقدیر و سرنوشت دامن می‌زنند، شد. حال، اگر روزی دیدیم که حتی مفهومی بس انتزاعی‌تر از تقدیر و سرنوشت کالایی شد، نباید چندان دچار حیرت شویم. به این دلیل که ما مدت‌هاست در عصری به سر می‌بریم که کالایی شدن چیزهایی که شاید نباید کالایی می‌شدند مشخصه آن است.

 

حدیث ملاحسینی 

 

منبع: روزنامه هفت صبح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۱۰
حدیث ملاحسینی

بین مخالف بودن و متوهم بودن تفاوت وجود داره. آلترناتیو هر چیزی باید واقع‌بینانه باشه.

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۹:۰۲
حدیث ملاحسینی

برای شنیدن صدای متوفی اسکن کنید

درحال قدم زدن در یک آرامستان هستید و همزمان نگاهی اجمالی به سنگ قبرها می‌اندازید. همه چیز عادی و معمولی است؛ سنگ قبرها متشکل از نام و نام خانوادگی شخص، تاریخ تولد و وفات، آیاتی از قرآن و شعر یا عبارات کوتاهی در وصف خوبی‌های متوفی هستند. ممکن است تعدادی از آنان هم عکس‌دار باشند. به مسیر خود ادامه می‌دهید و ناگهان با تصویر یک مربع کوچک که روی سنگ مزار حک و یا به صورت پلاک فلزی بر روی آن تعبیه شده، مواجه می‌شوید.

با کنجکاوی توام با تعجب به آن نزدیک می‌شوید. خودش است! یک کیو آر کُد! آن لحظه ممکن است تصور کنید که در بی‌ربط‌ترین جای ممکن با این فناوری برخورد کرده‌اید و بلافاصله از خود بپرسید که آخر کاربرد کیو آر کد بر روی سنگ مزار چه می‌تواند باشد؟  فورا با دوربین گوشی‌تان کد را اسکن می‌کنید و با تصاویری از مقاطع مختلف زندگی متوفی و ویدئو کوتاهی از لحظات شادی و یا موفقیت او مواجه می‌شوید.

ممکن است در مواردی هم زندگینامه کوتاهی از آن شخص ارائه شده باشد.  اشتباه نکنید، این کیو آر کدها فقط برای مشاهیر، هنرمندان و نام‌آوران طراحی نشده‌اند. بلکه هر آدم معمولی‌ای فارغ از این که چه کسی بوده و چه کارهایی در دوران حیاتش انجام داده این امکان را دارد که اگر بازماندگان او بخواهند، صاحب یکی از این کیو آر کدها بر روی خانه ابدی‌‌اش بشود.

 

متن کامل گزارش من رو در لینک زیر بخونید:

برای شنیدن صدای متوفی اسکن کنید | روزنامه هفت صبح

 

*عکس: ارسالی از صفحه اینستاگرام «جاودانه یاد»

 

حدیث ملاحسینی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۲۲:۲۷
حدیث ملاحسینی

 

مدام باید خودمان را بخاطر مصلحت به نفهمی و نادانی بزنیم و وجودمان انبانی از حرف‌ها و دردهای ناگفته شود.

حقیقتاً زیبا نیست.

 

حدیث ملاحسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۰۷
حدیث ملاحسینی


زیاد دیدم که کسی اسمی مذهبی اما بد آوا و ناآشنا برای فرزندش انتخاب کرده و درحالی که عده‌ای به این انتخاب اعتراض کردند، ناگهان شخصی بسیار مذهبی گفته به انتخاب و سلایق دیگران احترام بگذارید. حرف درست و متینی است.
اما همان آدم بسیار مذهبی وقتی شخص دیگری اسمی غیرمذهبی اما با معنی و با مسما برای فرزندش انتخاب می‌کند، آن شخص را به کج سلیقگی و نادانی و باری به هرجهت بودن متهم می‌کند.
اصل احترام به سلایق اگر نگوییم در همه جا، بلکه در بسیاری از جاها باید رعایت شود.

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۳ ، ۱۹:۰۰
حدیث ملاحسینی

 

Joker 2 Rotten Tomatoes Score Reviews: "I Wanted a Joker Movie, Not a  Musical"

یادداشتی درباب فیلم «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie à Deux)

 

در لحظات اولیه‌ فیلم با بدنی برهنه و استخوان‌هایی برآمده روبه‌رو می‌شویم که زندانبان‌ها درحال جابه‌جایی آنند. این بدن جوکر است، کسی که شورش و عصیان نه‌تنها در منش و کردار او بلکه در جسمش هم متبلور است. جوکر نه یک دیوانه است، نه یک بیمار، نه یک قهرمان و نه یک مجرم. او در هیچ یک از این تقسیم‌بندی‌ها نمی‌گنجد و در عین حال همه‌ آن خصلت‌ها را به طور همزمان در درون خود دارد. او انسان است و به جرئت می‌توان گفت که انسانی‌ترین احساسات و منویات را به شکلی عریان به نمایش می‌گذارد. به همین جهت، مخاطب در طول فیلم لحظه‌ای او را ستایش می‌کند و در لحظه‌ای بعد از او منزجر می‌شود و این روند تا انتهای فیلم ادامه می‌یابد. اما واقعیت این است که او برای هیچ یک از این دیدگاه‌ها ارزشی قائل نیست و اساسا یکی از مسائلی که می‌خواهد به چالش بکشد همان قضاوت‌ها و نگاه‌های رایج آدم‌هاست. جوکر شخصیتی است که بی‌هیچ واهمه‌ای علیه وضع موجود می‌تازد و خیلی بی‌پرده آن را به سخره می‌گیرد. او به گفته‌ خودش، هرگز دیده نشده، گویی وجود خارجی نداشته است. اما به محض آن که دست به ویرانگری می‌زند، ناگهان همگان توجهشان معطوف او می‌شود. سوالی که در این باره مطرح می‌شود این است که آیا جوکر در ورای این آشوبگری‌ها در پی ایجاد نظم نوینی است؟ یا این که او فقط طالب نابودی است و اصلا نمی‌توان او را شخصیتی هدفمند و دارای آرمان دانست؟
برای پاسخ به این سوال به آخرین صحنه جوکر۱ رجوع می‌کنیم؛ لحظاتی که در آن هواداران جوکر خیابان‌های شهر را درنوردیده‌اند و همه‌ قراردادهای اجتماعی و قوانین را آشکارا نقض کرده‌اند و در آخر هم جوکر با آن لبخند خاص خودش، از شرایط پیش‌آمده ابراز رضایت می‌کند. اما این وضعیت دیری نمی‌پاید و ما در جوکر ۲ او را در زندان همان قواعد و قوانینی می‌یابیم که با آن دشمن است و در جهت انهدامش می‌کوشد. او دوباره انسداد و محصور شدن را تجربه می‌کند، همان‌گونه که پیش از زندانی شدن هم تجربه می‌کرد و حال این جسم و ذهن یاغی باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد. باری، جوکر ۲ با وجود همتای زن و فضای موزیکال، نسبت به جوکر ۱ اندکی تلطیف یافته است و مخاطب را نسبت به ایجاد آن نظم نوین و به‌بارنشستن خواسته‌های شخصیت اصلی داستان امیدوار می‌کند. این امیدواری زمانی رخ می‌دهد که جوکر در دادگاه محکوم می‌شود اما ناگهان انفجاری رخ می‌دهد و همه چیز کن‌فیکون می‌شود. در نگاه اول با چنین رخدادی او آرزویش برآورده و آزاد می‌شود و اکنون انتظار می‌رود که از دل این خرابه دست به سازندگی بزند و هم خود و هم شرایط اطرافش را مطابق میلش تغییر دهد. اما او شوربختانه پا به فرار می‌گذارد و آن چیزی که هست را منکر می‌شود؛ گویی توان مواجهه با شرایط و نظم نوینی را که در پی آن بود، ندارد. اینجاست که مخاطب ناامید می‌شود و از جوکر سیلی می‌خورد؛ چرا که او مخاطب را به‌تنهایی در دل ویرانی رها می‌کند بدون آن که وضعیت جدیدی را رقم بزند. حرف جوکر این است؛ اضمحلال حتمی است! و این شاید درد دنیای معاصر باشد که در آن ساختن و آفریدن دیگر ممکن نیست.

 

حدیث ملاحسینی

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۱:۳۱
حدیث ملاحسینی

مروری بر بدترین فیلم‌های سال ۲۰۲۴

 

وقتی پای ارزیابی آثار هنری به‌میان می‌آید، ممکن است نام «بهترین‌ها» بیشتر در ذهن مخاطبان بنشیند. اما واقعیت این است که برای رسیدن به ارزیابی همه‌جانبه و درست، لازم است نیم‌نگاهی به لیست «بدترین‌ها» یا «نه چندان خوب‌ها» هم داشته باشیم. چه‌بسا این مسئله به ما کمک کند که به یک چشم‌انداز کلی از سینما در سالی که گذشته است، برسیم. لیست پیش رو، بدترین فیلم‌های سال 2024 به نقل از سایت ورایتی را به ما نشان می‌دهد. فیلم‌هایی که به‌گفته منتقدان، طبق هرسال بیشتر در ژانر وحشت و کمدی‌اند. این فیلم‌های چیز چندانی برای عرضه کردن ندارند و بیش از آنکه باعث وحشت یا خنده مخاطب شوند، او را با لحظاتی ملال‌آور روبه‌رو می‌کنند. 

   استخردار
در صدر این لیست، فیلم «استخردار» به کارگردانی کریس پاین، بازیگر آمریکایی است که به‌نظر می‌رسد در اولین تجربه کارگردانی خود چندان موفق عمل نکرده است. این فیلم که در ژانر کمدی و معمایی است، داستان مرد بسیار معمولی اهل لس‌آنجلس را روایت می‌کند که روز‌هایش را صرف مراقبت از یک استخر می‌کند. در این بین، او ناگهان به اسرار یک معامله تجاری دست پیدا می‌کند که باعث آشکار شدن حقیقتی پنهان درباره شهرش می‌شود. آنچه درباره این فیلم گفته شده، این است که با اثری پوچ و بی‌سروته مواجهیم که وقایع و موضوعات بی‌ربط را به یکدیگر چفت‌وبست کرده است. 

   شایعات
می‌گویند هر سری یک عقلی دارد، اما فیلم «شایعات» به ما نشان می‌دهد که سه کارگردان با همکاری یکدیگر موفق نشدند فیلمی قابل‌قبول را تولید کنند و این ضرب‌المثل همیشه درست نیست. داستان این فیلم که ملغمه‌ای از ژانر کمدی، درام و ترسناک است، از این قرار است که رؤسای هفت اقتصاد برتر دنیا، در حین آماده کردن بیانیه‌ای در مورد بحرانی جهانی، ناگهان در جنگل گم و با ماجرا‌ها و خطرات دهشتناکی روبه‌رو می‌شوند. منتقدان درباره این فیلم که کیت بلانشت در آن نقش‌آفرینی کرده است، چنین گفته‌اند که کاراکتر‌ها به شکل خسته‌کننده و افراطی‌ای با یکدیگر صحبت می‌کنند و این فیلم نه یک طنز سیاسی، بلکه یک شکنجه‌ طنزآمیز است. 

   ریگان
همان‌طور که از نامش پیداست، این فیلم داستان زندگی رونالد ریگان، چهلمین رئیس‌جمهور آمریکاست. با نگاهی به نظرات منتقدان متوجه می‌شویم کارگردان فیلم یک چهره‌ به دور از واقعیت و تحریف‌شده از او ارائه کرده که در زمان داغ بودن تنور انتخابات آمریکا و به نفع دونالد ترامپ، روی پرده سینما‌ها رفت. ریگانی که در این فیلم به تصویر کشیده می‌شود، ریگانی است که در شخصیتش هیچ تضاد و تناقضی وجود ندارد و یک ابرقهرمان است، بنابراین فیلم ریگان در بهترین حالت یک تیزر تبلیغاتی دو ساعت و 15 دقیقه‌ای است که به خورد مخاطبان داده می‌شود.
   پایان
فیلم چهارمی که در لیست قرار دارد، قصه یک خانواده ثروتمند را بازگو می‌کند که با گذشت دو دهه از پایان جهان، در یک پناهگاه زیرزمینی زندگی می‌کنند که درحال حاضر تبدیل به خانه‌ای مجلل شده است. هر آنچه در اطراف آن‌هاست نابود شده و پسر خانواده تاکنون بیرون از این چهارچوب را ندیده است. در این بین، دختر جوانی با حضور ناگهانی و غیرمنتظره‌اش، آرامش زندگی خانواده را مختل می‌کند. این فیلم که در ژانر فانتزی و موزیکال است، طبق نظر برخی منتقدان، فیلمی است که بیش از حد ذهنی است و در زندان خیالات کارگردان می‌گذرد؛ به شکلی که هیچ راهی به جایی نمی‌برد. 

   لیزا فرنکشتاین
براساس نظر منتقدان، فیلم لیزا فرنکشتاین کمدی ترسناک است که همچون قوطی نوشابه‌ای است که به‌مدت یک روز باز شده و بدون استفاده مانده است. همین‌قدر بی‌مزه و بی‌خاصیت! فرنکشتاین سرگذشت دختر نوجوانی را نشان می‌دهد که دلباخته پسری می‌شود. تا مدت کوتاهی همه‌چیز خوب است تا اینکه او با واقعیت هولناکی روبه‌رو می‌شود و آن واقعیت از این قرار است که معشوق او یک مرده متحرک است. این فیلم به‌نوعی برتری طبقه متوسط و پست بودن حاشیه‌نشینان را القا می‌کند که به‌نظر می‌رسد یک طرح بیش از حد پیچیده برای برنامه‌های کمدی شنبه‌شب است تا یک فیلم سینمایی. 

   مرد سگی
ششمین اثر نه‌چندان خوبی که در سال 2024 تولید شده، فیلم «مرد سگی» است. این فیلم فرانسوی که در ژانر جنایی، درام و هیجان‌انگیز است، به مدت یک ساعت و 51 دقیقه داستان زندگی پسری به نام داگلاس را به‌تصویر می‌کشد که از زندگی ناامید شده و از هرجهت به بن‌بست رسیده است. او که توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، عشق و امید را در سگ‌هایش جست‌وجو می‌کند و تنها دلخوشی او همین موجوداتند. طبق دیدگاه منتقدان، اینکه بازیگر اصلی فیلم در نقش یک‌ضدقهرمان بسیار جسور ظاهر شده امر پسندیده‌ای است، اما فیلم مرد سگی بیشتر نسخه درجه سه از فیلم «جوکر» است که ارزش چندانی ندارد. 

   تله‌موش
«تله‌موش» هفتمین فیلمی است که در لیست بدترین فیلم‌های 2024 قرار گرفته است. منتقدان بر این باورند شخصیت‌هایی همچون «میکی‌موس» درطول زمان تبدیل به نماد فرهنگی شده‌اند و از قضا این شخصیت‌ها، ظرفیت‌ها و امکان‌های مناسبی برای خلق فیلم‌های ماندگار و خوبند. اما واقعیت این است که ما بیشتر با فیلم‌های بی‌کیفیتی مواجهیم که تولیدکنندگان بیشتر به نیت کسب درآمد سریع و فوری ساخته‌اند. تله‌موش فیلمی است که سؤالات زیادی را برای مخاطب ایجاد می‌کند و به‌رغم آن که در ژانر هیجانی و ترسناک است، هیچ وحشتی را به جان مخاطب نمی‌اندازد. درعوض این پرسش مطرح می‌شود که چرا آدم‌ها باید از کسی که ماسک میکی موس را به صورتش ‌زده بترسند؟!
 
   کلیسای دیگری نیست
 فیلم «کلیسای دیگری نیست» یک کمدی آمریکایی است که داستانی طنزآمیز از شخصیتی به نام تایلر پری را روایت می‌کند. این داستان از این قرار است که او از طرف خدا مأموریتی را دریافت می‌کند تا داستان‌های خود و خانواده‌اش را برای همگان بازگو کند، به گونه‌ای که برای جامعه الهام‌بخش و تأثیرگذار باشد. این ماموریت الهی البته موانعی دارد؛ چراکه شیطان سر راه او قرار گرفته و تصمیم می‌گیرد نقشه‌هایش را عملی کند. منتقدان بر این نظرند که با یک طنز خام، خسته‌کننده و بی‌مزه‌ روبه‌رو بودند که یک پارودی از تایلر پری، بازیگر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. 

   هارولد و مدادرنگی بنفش
پیش از پرداختن به فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» ابتدا به جمله پرکنایه و جالب منتقدان درباره آن اشاره می‌کنیم که می‌گویند چرا فیلم‌های کودکان همواره به ما درباره اهمیت و ضرورت تخیل موعظه می‌کنند درحالی که وقتی نوبت به نمایش تخیل می‌شود، هیچ خبری از آن نیست؟ این فیلم سرگذشت پسری را به تصویر می‌کشد که در یک کتاب زندگی می‌کند و هر آنچه را اراده می‌کند با نقاشی کردن خلق می‌کند و به آن جان می‌دهد. اما پس از آنکه دوران کودکی خود را پشت سر می‌گذارد و وارد دنیای واقعی می‌شود، با مسائل جدیدی مواجه می‌شود. هارولد و مدادرنگی بنفش یک ایده مستعمل و نخ‌نما را تکرار می‌کند که از خلاقیت به دور است. 

   ماه سرکش
در آخر لیست، با فیلمی ماجراجویانه و اکشن از زک اسنایدر، کارگردان آمریکایی مواجه می‌شویم که در اینجا باز هم به یکی از جملات منتقدان درباره این فیلم اشاره می‌کنیم؛ اسنایدر تلاش می‌کند در اثر خود چکیده‌ای از تمام آثار علمی- تخیلی پیشین را وارد کند، اما درنهایت او مثل کودکی جاه‌طلب ظاهر می‌شود که تلاش می‌کند با لگو‌های عاریتی جهان خودش را بسازد. به‌گفته آن‌ها، فیلم ماه سرکش همچون دنباله غیرضروری و بی‌معنا برای «جنگ ستارگان» است که نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند و نسبت به فیلم‌های پیشین با همین ژانر ارزش‌افزوده‌ای داشته باشد.

 

حدیث ملاحسینی

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۳۹
حدیث ملاحسینی

یادداشتی درباره سریال «غربت»

 

 «غربت» کجاست و اهالی غربت چه کسانی‌اند؟ برای پاسخ به این سؤال، می‌توان به دیالوگی از سریال اشاره کرد که حرف‌های زیادی درونش نهفته است و شِمایی کلی از شرایط زندگی و جهان‌بینی شخصیت‌های آن منطقه به ما می‌دهد: «-خدا با ما حرف می‌زنه‌ها! -اینجا غربته، این خدایی که میگی اگه زبونم داشته باشه اینجا نداره.» در این سریال، سروکار مخاطب با افرادی است که کاملاً مصداق معنای لغوی نام محل زندگی‌شانند: «بیگانه» و «دورافتاده» از خود، دیگران و جامعه. 

 بدیهی است که اهالی غربت در عین اختلافات و تضاد منافعی که با یکدیگر دارند، در یک چیز وجه اشتراک دارند و آن این است که همه آن‌ها سودای ترک محل زندگی‌شان را دارند و در جست‌وجوی خوشبختی در خارج از این مرز‌ها هستند، بنابراین آنچه درطول داستان شاهدیم، این است که تعدادی از شخصیت‌ها تصمیم می‌گیرند با یکدیگر متحد شوند و برای رسیدن به هدف مشترک‌شان برنامه‌ریزی انجام دهند و دست به کاری بزنند. درنهایت آن‌ها عزمشان را جزم می‌کنند تا به انبار کمیته امداد که محل نگهداری کمک‌ها و نذورات مردمی است شبانه دستبرد بزنند و تا سپیده صبح به خارج از کشور فرار کنند. در این بین، تنها چیزی که مانع است یک دیوار است و تنها راه دستیابی به مال‌ها، کندن آن دیواری است که ابتدا آسان می‌نمود اما پس از کلنگ زدن‌های مداوم، مشکل‌ها افتاد. باری، تصور خام‌دستانه‌ی اهالی غربت بر این بود که در یک قدمی خوشبختی‌اند و رستگاری تنها در یک شب تا سحر اتفاق می‌افتد. اما واقعیت دردآور این است که جبر طبقاتی و جغرافیایی بسیار سفت و سخت‌تر و لجوج‌تر از این صحبت‌هاست؛ درست مانند همان دیوار غیرقابل‌نفوذی که با تمام قوا برای تخریبش تلاش می‌کردند اما درنهایت ناکام ماندند و همچنین آن‌ها برای رسیدن به آرزو‌ها و زیستن رویا‌هایشان باید با دستان و جیب‌های خالی بهای گزافی را بپردازند. بهایی به سنگینی خون و جان. علاوه بر این، آن اتحادی که برای هدف مشترک شکل گرفت، بسیار شکننده بود و به‌دنبال آن، رستگاری دسته‌جمعی هم تبدیل به یک توهم شد. 

در این رابطه، شخصیت «فری چزی» را که در نقش یک صاحبکار قلدر و تمامیت‌خواه است می‌توان نمادی از خود خاک غربت دانست. در آن لحظات که با فریادی گوش‌خراش به همه اهالی گوشزد می‌کند که غربتی‌اند و آنجا را از آن خود می‌داند، آنجا که خط‌ونشان می‌کشد که مبادا کسی او را فریب دهد و برخلاف میل او اقدامی بکند، آنجا که یک تنه در مقابل مینی‌بوسی که به‌سمت رؤیا‌ها و آرزو‌ها رهسپار بود، ایستاد و تک‌تک مسافران را پیاده کرد تا همچنان به زیستن در بیچارگی ادامه بدهند و بگوید خاک غربت همچون پیله‌ای چسبناک محکم بر دور اهالی آن پیچیده است و آن‌ها را در بند خود نگه داشته است. 

 

حدیث ملاحسینی 

 

منبع: روزنامه فرهیختگان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۱۹
حدیث ملاحسینی