آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

گاهی سیاستمداران چیزی رو شروع می‌کنند و بنایی رو می‌گذارن و تا جایی اون عمل شنیع رو ادامه می‌دن که هیچ راه بازگشتی نه وجود داره و نه می‌خوان که وجود داشته باشه. تا تهش می‌رن که ببینن چی می‌شه... حمام خون راه انداختن و... هرچه بادا باد...

حدیث ملاحسینی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۹:۱۱
حدیث ملاحسینی

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا/ ما همه بنده و این قوم خداوندانند 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۴ مهر ۰۲ ، ۰۲:۳۹
حدیث ملاحسینی

اولین سرمای ملایم پائیزی روی پوستم خزید. تو راه بازگشت از کتابخونه ترافیک بدی بود. راننده اسنپ وقتی دورنمای ترافیک رو دید یه نُچ نُچ کرد و از توی آینه یه نگاهی به من کرد. عذاب وجدان ریزی گرفتم بابت این که یه نفر دیگه رو بخاطر خودم کشونده بودم توی این شلوغی. سرم درد گرفته بود و دهنم جوری خشک شده بود که زبونم چسبیده بود به سَقَم و با مصیبت آب دهن قورت می‌دادم. احتمالاً افت فشار هم گرفته بودم. تا رسیدم خونه اولین ماده‌ی شیرینی که در دسترسم بود رو خوردم تا اوضاع نابسامان جسمی رو فیصله بدم و بلافاصله پناه بردم به کنج امن اتاقم‌. 

در لحظاتی که زندگی برام جدی‌تر می‌شه و تصمیم مهمی می‌گیرم این کنج امن برام خواستنی‌تر و عزیزتر می‌شه. این ذهن عجب ترفندها و بازی‌هایی از خودش درمیاره‌... درست در زمان‌هایی که مثل ماهی سیاه کوچکولو نباید بترسم و باید راه بیفتم که ترسم بریزه. من وسوسه‌ی برگشت به کنج امن رو انکار نمی‌کنم و با وجود اون به راهم ادامه می‌دم. تا که نتیجه چه شود... هرچه بادا باد...

حدیث ملاحسینی 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۲ ، ۰۰:۲۵
حدیث ملاحسینی

دوستی بهم می‌گفت چرا وقتی مضطرب می‌شی یادت می‌ره که کی هستی و چی هستی؟ چرا توانایی‌ها و داشته‌هات یادت می‌ره؟

واقعاً نمی‌دونم.

حدیث ملاحسینی 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۲ ، ۰۱:۰۷
حدیث ملاحسینی

لمس ناهمواری‌های خیابان سنگ فرش شده،

 کلیسایی با نورپردازی ملایم و در سکونی دل‌انگیز در سمت راست،

 دبیرستان فیروز بهرام، انجمن زرتشتیان تهران و خانه به دوشی که روی پلکان انجمن منزل کرده بود در سمت چپ، 

کمی جلوتر، رونق و جنب و جوشِ آخر هفته‌ی یک کسب و کار موفق، 

طعم مطبوع و آشنای کباب لقمه در ماشین شخصی

و روزگاری که بی‌تفاوت به احوالات آدم‌ها در گذر است. 

حدیث ملاحسینی 

پ.ن: طهران جانانم... سی تیر عزیزم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۰۵
حدیث ملاحسینی

عبارت "چیزی رو که نمی‌بینید دلیل بر این نیست که وجود نداره" ممکنه راه رو برای تحمیل حرف‌ها و باورهای بی‌اساس و بی‌مبنا باز کنه.
اما داستان پناه بردن آدمیزاد از چیزهای مرئی به چیزهای نامرئی هم پیچیدگی خودش رو داره.

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۳ شهریور ۰۲ ، ۱۴:۴۶
حدیث ملاحسینی

دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش/ که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۵۳
حدیث ملاحسینی

آدم موفق رو، در هر حوزه‌ای، صرفاً بخاطر دستاوردهاش بهش احترام نذارید؛

چیزی که بیش از دستاوردها قابل تحسینه اون جنگ و جدال‌های دهشتناکیه که با شک و تردیدهاش داره. اون آدم خیلی با دو دلی‌هاش مبارزه کرده تا به اینجا رسیده... شاید هزاران بار از راهی که اومده پشیمون شده و خواسته همه چیز رو ول کنه و مثل یه آدم معمولی به زندگیش ادامه بده، اما تا تهش اومده.

آره... آدم موفق از این جهت خیلی آدم محترمیه.

حدیث ملاحسینی 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۳۴
حدیث ملاحسینی

با فراگیر شدن دیتینگ اپ‌ها یا همون اپلیکیشن‌های همسریابی چند سوال اساسی مطرح می‌شه:

۱- وقتی یار مورد نظر رو یافتیم و خوش و خرم وارد رابطه‌ی عاشقانه شدیم، آیا باید طرف مقابل رو مجبور کنیم که اپلیکیشن رو برای همیشه پاک کنه؟

۲- در صورتی که چنین اجبار و فشاری رو به طرف مقابل نیاوردیم، اگر او همچنان در این دیتینگ‌ اپ‌ها فعالیت کنه و گوشه چشمی هم به دیگران داشته باشه چی؟

۳- آیا می‌توان به طرف مقابل این اجازه و حق رو داد که همچنان به «جست و جوی عاشقانه‌ی» خود ادامه بده و در صورتی که مورد بهتری پیدا کرد رابطه‌ی فعلی رو ترک کنه و به آن دیگری بپیونده؟

۴- آیا اصلاً «عاقلانه» هست که آدم اپلیکیشن رو پاک کنه و سایر کیس‌ها رو، که می‌تونست در نیمکت ذخیره نگه داره، فاکتور بگیره؟

۵- آیا رابطه‌ای که با دیتینگ اپ‌ شروع می‌شه به احتمال زیاد هم در دیتینگ اپ به پایان می‌رسه؟‌ اون هم یک پایان باز؟

حدیث ملاحسینی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۲ ، ۲۲:۲۵
حدیث ملاحسینی

چند روزیه که حس می‌کنم اگر امکان رفتن به فضا رو به مدت یک ماه داشتم خیلی خوب می‌شد. 

زمین زیادی حوصله سر بر و سخیف شده... با اون نیروی جاذبه‌‌ای که همگان رو به اسارت خودش گرفته و انواع و اقسام محدودیت‌ها رو به ما تحمیل می‌کنه.

در فضا احتیاط معنایی نداره، در خلأ می‌شه که مواظب نبود... چون اطمینان داری که محکم به «زمین» نمی‌خوری.

حدیث ملاحسینی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۲ ، ۲۲:۰۹
حدیث ملاحسینی