دنیای متنوع و متکثری داریم،
هرکس از این دنیا خوشش نمیاد،
جمع کنه بره.
حدیث ملاحسینی
دنیای متنوع و متکثری داریم،
هرکس از این دنیا خوشش نمیاد،
جمع کنه بره.
حدیث ملاحسینی
بیست سالم بود. توی کافه نشسته بودم روبروی آموزگارم. کمی با خودم درگیر بودم. بهش گفتم من زیاد با خودم فکر کردم، عشق و ازدواج دو مسیر جداگونه رو میرن. ازدواج صرفاً برای تولید مثله. چشماش درخشید، خندید و گفت آفریییین. از گفتهی من سر ذوق اومد، درحالی که این چیزیه که خیلیا قبلاً بهش رسیده بودن و حرفها درموردش زده بودن؛ حالا شاید چون توی اون سن این صحبت رو کردم براش جذاب بود.
گاهی فکر میکنم ازدواج از سر ترسه، ترس از تنها موندن، ترس از مرتکب شدن "گناه"، ترس از این که راهی رو که اکثریت میرن رو نری و جدا بیفتی، ترس از پذیرفته نشدن عشق نامتعارف، ترس از بلاتکلیفی و بی راه حلی و حتی ترس از آزادی.
حدیث ملاحسینی