آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

باد ما را خواهد برد..‌

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۴ ق.ظ

در شب کوچک من افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می‌شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می‌شنوی؟
در شب اکنون چیزی می‌گذرد
ماه سرخست و مشوش
 و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
 ابرها همچون انبوه عزاداران
لحظه باریدن را گویی منتظرند
لحظه‌ای و پس از آن، هیچ.
پشت این پنجره شب دارد می‌لرزد
و زمین دارد
باز میماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دست‌هایت را چون خاطره‌ای سوزان در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش‌های لب‌های عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد..‌

شعر: فروغ فرخزاد 

عکس: حدیث ملاحسینی 

*نسخه‌ی صوتی در کانال تلگرام

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۹/۱۲
حدیث ملاحسینی

نظرات  (۱)

عکس را دوست دارم.

ادامه بده!

پاسخ:
تو لطف داری‌.
چشم‌.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی