آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

شرح امروز

پنجشنبه, ۶ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۵ ق.ظ

اولین سرمای ملایم پائیزی روی پوستم خزید. تو راه بازگشت از کتابخونه ترافیک بدی بود. راننده اسنپ وقتی دورنمای ترافیک رو دید یه نُچ نُچ کرد و از توی آینه یه نگاهی به من کرد. عذاب وجدان ریزی گرفتم بابت این که یه نفر دیگه رو بخاطر خودم کشونده بودم توی این شلوغی. سرم درد گرفته بود و دهنم جوری خشک شده بود که زبونم چسبیده بود به سَقَم و با مصیبت آب دهن قورت می‌دادم. احتمالاً افت فشار هم گرفته بودم. تا رسیدم خونه اولین ماده‌ی شیرینی که در دسترسم بود رو خوردم تا اوضاع نابسامان جسمی رو فیصله بدم و بلافاصله پناه بردم به کنج امن اتاقم‌. 

در لحظاتی که زندگی برام جدی‌تر می‌شه و تصمیم مهمی می‌گیرم این کنج امن برام خواستنی‌تر و عزیزتر می‌شه. این ذهن عجب ترفندها و بازی‌هایی از خودش درمیاره‌... درست در زمان‌هایی که مثل ماهی سیاه کوچکولو نباید بترسم و باید راه بیفتم که ترسم بریزه. من وسوسه‌ی برگشت به کنج امن رو انکار نمی‌کنم و با وجود اون به راهم ادامه می‌دم. تا که نتیجه چه شود... هرچه بادا باد...

حدیث ملاحسینی 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۷/۰۶
حدیث ملاحسینی

نظرات  (۱)

۰۶ مهر ۰۲ ، ۰۰:۳۸ یاسمن گلی :)

امیدوارم تو مسیری که تصمیم گرفتین قدم بردارین موفق باشین :) 

و از همه مهم تر دلی شاد داشته باشین .

پاسخ:
ممنونم از لطفتون :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی