آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

نوستالژی زدگی

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۰۶ ق.ظ

چرا این روزها انقدر به گذشته پناه می‌برم؟ 

آهنگ‌ها وفیلم و سریال‌های دهه‌ی هشتاد، عکس‌هایی که از اون دوران دارم و حتی عکس‌های آدمای غریبه که عکاسان حرفه‌ای در خلال زندگی روزمره‌ ازشون گرفتن.

به مکان‌هایی که در دوران بچگی و نوجوانیم نقش پررنگی داشتن فکر می‌کنم و دائم میل دارم که خودم رو در اون جاها تصور کنم و اگر تونستم یه سری بهشون بزنم.

از مردگان هم خیلی یاد می‌کنم، زمانی که بودن، نفس می‌کشیدن، شادی می‌کردن، عصبانی می‌شدن... و الان به همین سادگی دیگه نیستن.

این نوع پناه بردن به گذشته رو قبلاً تجربه کردم، در سال ۸۹ که ۱۸ سال بیشتر نداشتم. خوب بخاطر دارم حالاتم رو. فقط کمی جنسش با الان فرق می‌کنه. می‌دونم این احساس و تمایل شدید از کجا نشأت می‌گیره... خوب می‌دونم. در همین لحظه پاسخ پرسشی که مطرح کردم رو دادم.

زمان حال انقدر هیچی نداره که خودم رو در دامن گذشته پَرت می‌کنم تا با دستان شبح مانندش نوازشم کنه. من همون دستان از قالب تهی شده رو می‌خوام... با تمام وجودم می‌خوام...

حدیث ملاحسینی 

 

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۲/۰۵/۱۰
حدیث ملاحسینی

نظرات  (۲)

گاهی چیزی رو تجربه می‌کنیم ولی نتیجه‌ش اونجوری که می‌خوایم بهمون نمی‌چسبه. اینه که گاهی ترجیح می‌دم به تجربه‌هایی برگردم که قبلا تست شدن و نتیجه حسی حاصل ازش رو می‌دونم چیه. بازگشت به گذشته، ازین لحاظ برام مطمئن‌تره.

پاسخ:
اینم نکته‌ایه.
۱۰ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۲۹ آقای فِلینت

همه اینها نشان از این دارد که شما نیاز به ازدواج دارید 😁

پاسخ:
:))) ارتباطش رو چندان متوجه نمی‌شم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی