آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

پیروز

پنجشنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۲۲ ق.ظ

دیروز پیروز رفت. پیروز نماند. پیروز همان عتیقه‌ی بسیار ظریف و بسیار شکننده در دستانی به شدت متزلزل و لرزانی بود که افتادن و شکستنش قطعی بود. عتیقه‌‌ی عزیزی بود که در لحظه‌ی سقوطش چشم‌ها بسته می‌شود، چرا که تاب دیدن لحظه‌ی منهدم شدنش وجود ندارد و فقط صدای مهیب خُرد شدن آن به طور ناخواسته به گوش می‌رسد. به محض این که چشم‌ها دوباره باز می‌شوند، آنچه که دیده می‌شود چیزی جز هزاران تکه‌ی بزرگ و کوچکِ پراکنده نیست.

صحنه‌ی ناگواریست که به محض دیدن آن، ممکن است قلب‌هایی بلافاصله از سینه بیرون بیفتند و بشکنند و خُرد شوند و پراکنده شوند؛ درست مثل همان عتیقه‌ی عزیزکرده.

دیروز پیروز رفت. پیروز نماند و خیلی از قلب‌ها را با خود برد. 

 حدیث ملاحسینی

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱/۱۲/۱۱
حدیث ملاحسینی

پیروز

یوزپلنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی