آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان بدن» ثبت شده است

چی شد که موهای بدن به مرور زمان تبدیل به "موهای زائد" شد؟ چی شد که تدابیر مختلفی برای حذفش اندیشیده شد؟ جوری که من و امثال من هر ماه مبلغی رو تقدیم مراکزی که کار لیزر انجام می‌دن می‌کنیم تا لطف کنن و این موهای ناخواسته و مزاحم رو برامون ریشه‌کن کنن.

چی شد که بدن بی‌مو برای زن "زیبا و پسندیده" شد و پرمویی نشانی از "زشتی و کثیفی"؟ 

مصادیق و معیارهای زیبایی و دلپذیری که امروز می‌بینیم و بهش عادت کردیم از ازل و اول اینطور نبودن و تا ابد و آخر هم اینطور نخواهند بود.

دور از ذهن نیست که روزی از راه برسه که به کاشت مجدد آن "موهای زائد" اقدام کنیم چرا که دیگه "موهای زائد" قلمداد نمی‌شه و به عنوان یک نعمت و دارایی دلنشین بهش نگاه می‌‌شه که هر زنی باید اون رو داشته باشه.

چیزی که امروز زیبا می‌بینی و می‌پنداریش فردا زیبا نیست. زیبایی مثل هر چیز دیگری موقتی و از بین رونده‌س، نه فقط خودِ اون چیز زیبا، بلکه معیارها و خط‌کش‌هایی که اون چیز رو "زیبا" در نظر می‌گیرن هم زوال پذیر و نابود شونده هستن که در نهایت با معیارها و خط‌کش‌های جدیدی جایگزین می‌شن و این روند همینطور ادامه داره.

حدیث ملاحسینی 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۱۷:۱۹
حدیث ملاحسینی

زبان بدن و ژست برخی از چهره‌های سیاسی رو در بعضی عکس‌ها و ویدئوها خیلی زیاد می‌پسندم. 

هر آدم سیگاری‌ای و هر سیگار کشیدنی از نظرم جذاب نیست؛ ای بسا بیشتر سیگار کشیدن‌ها برام یا نامطبوع هستن یا هیچ حسی رو در من ایجاد نمی‌کنن. اما اون عکس معروف آیت الله طالقانی با یه سیگار توی دستش و لحظه‌ی سیگار روشن کردنش در یک ویدئو که مربوط به یکی از رخدادهای اوایل انقلاب بود برای من بی‌نهایت جذاب و کاریزماتیکه. اصلا باید به این آدم گفت که شما فقط سیگار بکش و منم فقط می‌شینم و محو تماشای شما می‌شم!

یه صحنه بود که فکر کنم مربوط به دیدار اعضای ناتو بود. بوریس جانسون نشسته بود و داشت یه چیزی می‌نوشت و کاملا توی حال خودش بود که اردوغان از در وارد شد و دست گذاشت روی شونه‌‌ش. یه آن انگار جانسون جا خورد و بعد شروع کردن به سلام و احوال پرسی و دست دادن. اون لحظه اردوغان بی‌نظیر بود، اون حس قدرت، اعتماد به نفس و برتری رو با همین یه حرکت کوچیکش به قشنگترین شکل نشون داد؛ اونم در برابر آدم سطح پایینی مثل جانسون. عالی بود و اردوغان در اون صحنه بس ناجوانمردانه جذاب بود.

توی یه ویدئو بود که دوتا خبرنگار ژاپنی می‌خواستن با پوتین مصاحبه کنن و پوتین اول با یه سگی که قبلا ژاپنیا بهش هدیه داده بودن وارد شد و باهاشون خوش و بش کرد. بعد که نشستن خبرنگارا با احترام از پوتین تشکر کردن که این مصاحبه رو پذیرفته و خوشحالن که می‌بینن این سگ حال و احوالش خوبه. نحوه‌ی نشستن خبرنگارا خیلی مودبانه بود، درحالی که پوتین راحت‌تر نشسته بود و درمقابل جملات مهربانانه و مودبانه‌ی اون‌ها یه لبخند مختصری تحویل می‌داد و کوتاه جواب می‌داد. این ژست پوتین اون لحظه اینطور القا می‌کرد که یه آدم فوق‌العاده مقتدر و در عین حال به دور از دسترسیه که خیلی لطف کرده که این دو نفر رو در محضر خودش پذیرفته. خوشم اومد... این هم بسی جذاب بود.

و در آخر، چند مصاحبه از محمدرضا شاه پهلوی هست که در اواخر سلطنتش انجام شده و به رغم حال نامساعد جسمی و روحیش، با عزت نفس و شق و رق نشسته و خیلی سنجیده و به دور از احساسات خام جواب خبرنگار رو می‌ده. تُن صدا و انگلیسی حرف زدنش با متانته؛ انگار که قبول کرده همه چیز تموم شده و باید به زودی از ایران بره و با همه‌ی این احوالات نمی‌خواد که در این لحظه کسی یا کسانی رو ملامت کنه. یه پختگی خاصی از خودش ارائه داد که از نظر من جذاب بود.

 

پ.ن مهم: جذابیتِ «لحظه‌ای و آنی» این چهره‌ها در یک صحنه به این معنا نیست که من شخصیت کلی، ایدئولوژی و سیاست‌های این افراد رو می‌پسندم و بهشون تعلق خاطر دارم. تعریف و تمجید از زبان بدن به معنی طرفداری از اون اشخاص نیست و بنده هوادار و دلباخته‌ی هیچ یک از افراد فوق نیستم.

 

حدیث ملاحسینی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۳
حدیث ملاحسینی