آمَد و شُد

آمَد و شُد

علاقه‌مند به علوم اجتماعی، هنرهای تجسمی، فلسفه و ادبیات.
ساکن تهران و سرگردان در سایر سرزمین‌ها.
در تلاش برای دیدن و شنیدن هرچه بیشتر.

کمبودها

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۱۴ ق.ظ

همه‌ی ماها بدون شک فقدان‌ها و خلأهایی توی زندگیمون داریم. همه‌ی ماها از یه جای خالی و یه نقص رنج می‌بریم. ممکنه در هر مقطعی از زندگیمون یه کمبود خاصی برطرف بشه، اما به محض این که وارد مرحله‌ی جدیدی می‌شیم، خواسته‌ها و کمبودهای جدیدی برامون شکل می‌گیرن. این یه واقعیتیه که هیچ راه گریزی ازش نیست.

 اما چیزی که این وسط خیلی مهمه اینه که وقتی اون خلأ و فقدان بیش از حد داره ما رو آزار می‌ده به هیچ وجه نباید با هر رهگذری و هر آدمی که میاد می‌گه سلام حالت چطوره درد و دل کرد. چون اون آدم معلوم نیست کیه که خودت رو براش خوار و خفیف می‌کنی و اجازه می‌دی که بفهمه دردها و دغدغه‌هات چیه. دردها و دغدغه‌های هر آدمی قیمتی هستن، ارزشمندن، نباید پیش هر بی‌سر و پایی مطرح بشن. اون آدمی که پیشش صحبت می‌کنی ممکنه تمام وجودش عقده و بدبختی باشه، چرا میای خودت این آدم رو عَلَم می‌کنی و با حرف زدن باهاش بهش یه اعتبار کاذب می‌بخشی؟ 

خودم شخصاً هروقت برای کسی که شناخت چندانی ازش نداشتم سفره‌ی دلم رو باز کردم باعث شد که فقط و فقط خودم تضعیف بشم و اون رنجی که می‌کشیدم دو چندان بشه. 

مشورت گرفتن از یه آدم اشتباه و درد و دل کردن با یه آدم اشتباه، یعنی کوچیک و ناتوان کردن خودت در مقابل یه آدم حقیر و مزخرف.

باید بارها آدم به خودش گوشزد کنه:

لزومی نداره همه از دغدغه‌ها و خلأ‌های ما باخبر باشن.

لزومی نداره همه بدونن که الان جای چه چیزی توی زندگیمون خالیه.

لزومی نداره همه شنونده‌ی آرزوها و تمناهای ما باشن.

حدیث ملاحسینی

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۳/۲۱
حدیث ملاحسینی

توصیه

نظرات  (۷)

یه پست مرتبط توئیتری که باهاش موافقم:

 

این جمله فریبا وفی خیلی درسته وقتی میگه «هیچ‌کاری بی‌معنی‌تر از آن نیست که بخواهی برای کسی که برایش مهم نیستی از خودت بگویی...»
باید از یه جایی به ادمهایی که یا دوستمون ندارن، یا میگن دوستمون دارن ولی دوست داشتنشون رو حس نمیکنیم و براشون مهم نیستیم، از خودمون نگیم.

•دیکتاتور حانیه•

@OfficialPersianTwitter

پاسخ:
خوب گفته‌.
ممنونم که به اشتراک گذاشتیش.

اسانسور رو نمیدونم چیه. ولی تو چالش دنیای موازی، میگن خودتون رو در دنیای موازی تجسم و توصیف کنید... اکثر نوشته‌هایی که دیدم، از حسرت‌ها و تلویحاً از دردهاشون نوشتن. که خب بنظرم جالب نیست.

پاسخ:
گفتن حسرت‌ها و دردها فی نفسه بد نیست، اما برای هر آدمی نه چون زمینه سواستفاده شکل می‌گیره.

اینکه ضعیف میشیم و اینکه برای آسیب ندیدن نیاز به سانسور داریم رو موافقم‌ با شما. ولی سانسور راه موقته. درد اصلی اینه که شنونده ی درددل عاقل نیست و درمون اصلی هم به جا سانسور خودمون اینه که جامعه اطرافمون رو پذیراتر کنیم. جامعه ی ما بشدت ریاکار و سانسورگر تربیت شده و مثلا بچه از بچگی تو مدرسه یاد گرفته حرفهایی که پدر مادرش تو خونه در مورد دین میگن رو تو مدرسه و کوچه خیابون نگه. این سانسورگری با گوشت و خون ایرانیا آمیخته شده و به نظرم اولین کمک اورژانسی به جامعه، آزاد کردن این فضاست. ذهن مخاطب زیادی قفله.

و عرف جامعه هم خیلی موثره در مورد بیان کمبودها. مثلا من در مورد عقده ی مادر داشتن با همه درد دل میکنم همه هم فیدبک تسلی بخش مثبت میدن بهم چون تو جامعه ی ما مادر خیلی و شاید بیش از حد ارزشمنده. و اینکه مثال موردی برای بحث خیلی زیاده. مثلا من خودم نسبت به بعضی درد دلهای عقده گونه ی یک نفر میتونم شنوا باشم و قضاوتش نکنم ولی نسبت به بعضیاش واقعا نمیتونم.

مثلا؟ مثلا طرف از روابط جنسی متعددش برا من میگفت و حتی میگفت براش مهم نیست طرفش متاهل باشه. و من اصلا قضاوتش نمیکردم چون میدونم این درد و کمبود تو جامعه ی من به وفور زیاده. ولی وقتی میگفت دوران دانشجویی تو خوابگاه در قابلمه کسی که باهام دعوا کرده بود رو تو آشپزخونه برداشتم و ادرار کردم توش :/ اینجا دیگه واقعا نتونستم قضاوتش نکنم و واقعا از این عقده و کمبودش ترسیدم و به همه دوستای مشترکمون گفتم حواستون به این آدم باشه خطرناکه.

خلاصه ی کلام اینکه عقده ها همه درد روان جامعه ن. سانسور مسکنه. ولی درستترش اینه روان جامعه جراحی بشه.

پاسخ:
جراحی شدن روان جامعه و باز کردن فضا درست‌ترین کاره، اما بسیار زمان‌بره و خیلی زیرساخت می‌خواد. تلاش مداوم لازمه. در حین این که تلاش می‌شه در این جهت، باید از خودمون محافظت کنیم. 
در کل دروغ و سانسور حتی در کلام زندگی روزمره ما هم نهفته‌س. همین تعارفات معمول خودش تکرار مداوم دروغه که زیر نقاب ادب و احترام هی داره تکرار می‌شه که من چند بار همینجا درموردش نوشتم.
۲۲ خرداد ۰۲ ، ۰۳:۰۴ سور رئالیست

خیلی درسته. آدم احساس بدی به اش دست میده. آدم های کمی پیدا می شن که توی یک عمر زندگی، ارزش چند تا گفتگوی حسابی رو داشته باشن. ولی بهرحال.. در نهایت امر برای هیچ کس اهمیتی نداره. همونطور که گاهی همه چیز برای خود آدم بی اهمیته. اونجا که نوشتی

چرا میای خودت این آدم رو عَلَم می‌کنی و با حرف زدن باهاش بهش یه اعتبار کاذب می‌بخشی؟ 

خیلی درسته. ولی فکر نکن این کار رو تکرار نمی کنی. تا ابد توی یک دایره با آدم های بی مناسبت به خودت حرف میزنی و بیرون می ریزی بعدتر پشیمون می شی و بعدتر از خودت شرم میکنی.

پاسخ:
متاسفانه درسته و ما همچنان ممکنه به این کار ادامه بدیم به رغم آسیب‌هابی که قبلا خوردیم. ولی تا جایی که می‌شه باید احتیاط کرد و احساساتی نشد.

بیشتر افرادی را که می بینم،دقیقا همین کار ها را انجام می دهند.

اصلا به "باید بار ها ادم..." توجه ندارند. اصلا به این گوشزد ها اعتقادی ندارند و این امر را خیلی خوب می بینند.شاید اگر ادمی شروع کند به پذیرفتن،این ارتباط های تصنعی و سفره دل باز کردن پیش هر اجری که خودش هیچ هویتی نداشته باشد و هیچ انعکاسی،رنگ می بازد.

من دوست دارم دغدغه هایم را در میان بگذارم.اما با افرادی که خودشان هم دغدغه مند هستند

خودشان صاحب انعکاس اند.ولی خب معلوم است کم پیش می اید.

امیدوارم شبکه ارتباطی که می سازیم،از ادم هایی تشکیل شده باشد صاحب انعکاس"

"می تواند مفید باشد و حس خوبی دهد،حتی حرف زدن از خلا ها

پاسخ:
مشکل اساسی این وسط اون آدمای "دغدغه‌مند نما" هستن که آدم گاهی اوقات دچار اشتباه می‌شه درموردشون و بهشون اعتماد می‌کنه.

من تا حالا ندیدم کسی اینطوری باشه و احتمال خیلی زیاد فقط تو اینطوری هستی و فکر میکنی بقیه هم مثل تو هستند!

پاسخ:
چه خوب که شما همه‌ی مردم دنیا رو دیدید و باهاشون حرف زدید و از اون بهتر متوجه شدید که تاحالا چنین کاری رو توی زندگیشون نکردن و این وسط فقط من شدم تافته‌ی جدا بافته!!!
احتمالا از کرامات طی الارض کردن و ذهن‌خوانی ۸ میلیارد نفر آدم برخوردار هستید.

دقیقا... این چالش دنیای موازی که راه افتاده هم عیبش همینه که شما بخوبی توصیف کردید.

پاسخ:
ممنون. چالش دنیای موازی اگر منظورت همون بازی آسانسوره ارتباطش به کمبودها چیه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی